w w w . a h l e b a i t p e d i a .com
دانشنامه اهل بیت
حدیث

آقای دکتر احمد پاکتچی در پنجمین جلسه کارگاه آموزشی شیوه‌های دانشنامه نویسی در ادامه مبحث الزامات مقالات دانشنامه‌ای به مبحث گونه‌های مقالات پرداخت که مشروح آن در ادامه می‌آید.

 

گونه‌های مقالات


مفاهیم، شخصیت‌ها، اماکن و اشیاء

 

گروهی از مداخل را مفاهیم و شخصیت‌ها تشکیل می‌دهند. البته ممکن است دراین‌بین، مداخلی باشند که ناظر به اماکن باشند و حتی مکان‌های خاص‌تر مانند آستان قدس رضوی را موردبررسی قرار دهند. در مورد اشیاء می‌توان به «ذوالفقار» اشاره کرد.

 

مقالات مفاهیم

از واژه به اصطلاح

 

وقتی‌که ما تصمیم می‌گیریم مقاله دانشنامه‌ای در مورد مفهوم بنویسیم، به‌طورمعمول همیشه از واژه به سمت اصطلاح می‌رویم؛ مثلاً اگر کسی بخواهد درباره استهزاء مقاله بنویسد از لغت به بحث می‌پردازد. اما آیا همیشه این کار لازم است؟ و آیا این مقدار کار کافی است؟

 

در پاسخ باید گفت که اصل مسلم ما از واژه به اصطلاح در دانشنامه، همان اصالت اختصار است. در برخی موارد اصلاً ممکن است یک مطالعه لغوی هیچ مشکلی را از مشکلات مقاله حل نکند یعنی اگر به لغت بپردازیم به این نتیجه می‌رسیم که هیچ ارتباطی با بحث ما ندارد؛ مثلاً در مورد کعبه می‌خواهیم صحبت کنیم و بحث را از ریشه کعب شروع کنیم و در این مورد به جنبه‌های مختلف آن بپردازیم. این کار هیچ مشکلی را در شناخت مفهوم کعبه حل نخواهد کرد؛ هرچند در داخل مقاله به شکل مکعب بودن کعبه اشاره خواهیم کرد.

 

گاهی اوقات پرداختن به لغت، می‌تواند بسیار مفید باشد؛ مثلاً اگر کسی بخواهد درباره مدخل کلامی «اختراع» صحبت کند به نظر می‌رسد فهم دقیق معنای اختراع مبتنی بر این است که ماده لغوی آن را بررسی کرده باشد. آقای دکتر آذر نوش مقاله‌ای در مورد آیه نوشته‌اند. وقتی در کتاب‌های لغت نگاه می‌کنیم می‌بینیم آیه را نشانه گفته‌اند؛ این لازم است ولی کافی نیست. ما می‌خواهیم ببینیم چطور است که آیه برای بخشی از سوره بکار برده می‌شود؟ تناسب آن چیست؟ ایشان آمده‌اند معنای کلمه آیه در زبان‌های مختلف را بررسی کرده‌اند و ارتباط معنایی با اصطلاح داده‌اند. ولی آیا این کار در همه مقالات لازم است. در این زمینه باید گفت که هم افراط و هم تفریط می‌تواند به ساختار مقاله ضرر بزند.

 

تاریخ انگاره
History of adeas

 

ازاینجا وارد قسمت محتوایی می‌شویم. می‌دانید با حوزه میان‌رشته‌ای بنام تاریخ انگاره مواجه هستیم. از این الگو می‌توانیم برای مطالعه مفاهیم استفاده کنیم. در حوزه تاریخ انگاره به زبان انگلیسی کتاب‌های متعددی وجود دارد؛ خصوصاً یک دایره المعارف برای تاریخ انگاره نوشته شده است. یکی از کارهای نسبتاً جدیدی که انجام‌شده است کتاب «عهد الست» نوشته «استاد پورجوادی» است.

 

در مقالات دانشنامه‌ای از الگوی تاریخ انگاره برای مطالعه مراحل مختلف شکل‌گیری یک اصطلاح استفاده می‌کنیم. چند ماه پیش یک کارگاه تاریخ انگاره در دانشگاه امام صادق (ع) برگزار کردیم که فایل‌هایش موجود است و توجه علاقه‌مندان برای کسب اطلاع بیشتر را به آن فایل جلب می‌نمایم.


تاریخ انگاره دارای چنین مؤلفه‌هایی است:


1- مراحل برساخت، گونه‌های تغییر و روابط معنایی


2- تحلیل واژه برای رسیدن به وجه نام‌گذاری


3- جایگاه لفظ در تاریخ انگاره


4- نقش باهمایی‌ها در تاریخ انگاره؛

 

مفهوم‌هایی وجود دارند که باهم بکار برده می‌شوند؛ مثلاً اگر گفته می‌شود «کتاب و سنت»، معنایش این است این دو مفهوم باهم ارتباط مستقیم دارند. ممکن است این دو لفظ در یک رابطه جمعی و چند سویه وارد شوند؛ مثلاً این دو را در مجموع ادله اربعه قرار دهیم. این کار تنها جابجایی نیست بلکه ازنظر معنایی تغییراتی را در آن به وجود می‌آورد؛ مثلاً در حوزه اهل سنت، مفهوم «رای» را داریم که در یک رابطه معنایی سه سویه مطرح می‌شود. در روایت معاذ بن جبل که پیامبر (ص) او را به به‌عنوان قاضی به یمن فرستادند به او می‌فرماید: «کیف تقضی ان عرض قضاء؟ قال: قلت «اقضی بما فی کتاب الله، فان لم یکن فبما قضی به رسول الله، قال: فان لم یکن فیما قضی به الرسول؟ قال «اجتهد رایی». در اینجا مفهوم اجتهاد با کتاب الله و سنت رسول خدا معنا پیدا می‌کند.

 

وقتی اجماع مطرح می‌شود یک‌دفعه از یک رابطه سه سویه به رابطه چهار سویه وارد می‌شویم و نویسنده به سراغ اجماع نیز می‌رود. در دوره‌های بعدی اجتهاد معنای مختلفی پیدا می‌کند؛ خصوصاً در حوزه اهل سنت. تا این‌که در قرن هفت، «محقق حلی» برای اولین بار اجتهاد را تأیید می‌کند. این مسئله به این معنا نیست که امامیه در برابر رای تسلیم‌شده است؛ بلکه معنایش این است که انگاره و مفهوم اجتهاد آن‌قدر دچار تغییر شده است که همان معنای استنباط را می‌دهد و محقق اعلام می‌کند هیچ دلیلی برای اختلاف وجود ندارد. اینجا نقش باهمایی‌ها بسیار بااهمیت است؛ به این معنا که مفهوم اجتهاد باهمایی با چه مفهوم‌هایی قرار می‌گیرد؟


در اصول عملیه نیز همین‌طور است. در اواسط قرن چهارم مفهوم «استصحاب» شکل می‌گیرد و مسیر خودش را طی می‌کند ولی باهمایی با «برائت» ندارد. در زمان‌های بعدی و خصوصاً در دیدگاه شیخ انصاری می‌بینیم چهار اصل در کنار هم ایفاء نقش می‌کنند و در چهار نوع شک باید به کدام اصول عملیه عمل شود. برائت وقتی در اصول سامان‌یافته شیخ انصاری قرار می‌گیرد معنایش فرق می‌کند با برائتی که صرفاً در تقابل با معنای «حظر» است که اصالت بر تکلیف است یا عدم تکلیف؟ این‌ها همه می‌تواند از منظر نقش باهمایی‌ها موردبررسی قرار بگیرد.

 

5-  روابط خوشه‌ای در شکل‌گیری انگاره‌ها
Cluster


همان‌گونه که در تمثیل یک خوشه انگور چند دانه از طریق شاخه‌ها به هم مرتبط می‌شوند و خوشه را تشکیل می‌دهند، در بحث انگاره‌ها و مفاهیم نیز کاملاً با یک سری خوشه سروکار داریم. مفاهیمی مانند قیامت، محشر و اعراف، دانه‌های مفهومی هستند که ذیل عنوان معاد جمع می‌شوند.

 

شبیه این مسئله را در نبوت و توحید و امامت و عدل هم داریم. این‌ها در خوشه‌ای بنام اصول دین جمع می‌شوند. اصول دین و فروع دین خوشه‌ای بنام دین اسلام را تشکیل می‌دهند. در کنار دین اسلام، دین‌های دیگری هم هستند که واژه دین را تشکیل می‌دهند.


این، تنها یک استعاره زیبا نیست. در عالم درخت، یک ‌دانه از یک خوشه جدا نمی‌شود و به خوشه دیگر بچسبد ولی در بحث خوشه‌های مفهومی چنین چیزی اتفاق می‌افتد. گاهی اوقات یک‌دانه از یک خوشه جدا می‌شود و به خوشه دیگر ملحق می‌شود؛ مثلاً وقتی می‌خواهیم در مورد علوم اسلامی صحبت کنیم می‌گوییم خوشه‌ای است که کلام و حدیث داریم و در کنار آن می‌گوییم فلسفه هم داخل آن است. جنس فلسفه با بقیه فرق می‌کند و بقیه علومی هستند که در دامن علوم اسلامی متولدشده‌اند؛ درحالی‌که فلسفه قبل از اسلام هم بوده است و در یک دسته‌بندی معرفتی دیگر بوده است و وقتی اسلام آمد و توانست آن را به فلسفه الهی تبدیل کند در این خوشه قرار گرفت؛ درحالی‌که جایش اینجا نیست.


برخی موارد ممکن است هنوز وارد این خوشه نشده باشد؛ مثلاً تنقیح مناط مفهومی نیست که در حوزه تعالیم اهل‌بیت (ع) شکل گرفته باشد. بلکه مفهومی است که سابقه‌اش را در منابع اهل سنت می‌بینیم. غالباً قول مشهور امامیه این بود که مناطات احکام در دست ما نیست و وقتی باور این باشد، مسئله تنقیح مناط شکل نمی‌گیرد. به‌تدریج می‌بینیم دیدگاه علمای امامیه در مورد مناط تغییر می‌کند ولی هنوز رشد کافی پیدا نکرده است. وقتی علم اصول می‌خوانیم هیچ بابی در مورد مناط در کتاب‌های اصولی نمی‌بینیم؛ بنابراین این فرایند هنوز در حال اتفاق افتادن است؛ یعنی ممکن است بیست سال بعد در کتاب‌های اصولی، بابی را به خود اختصاص دهد که می‌توانیم بگوییم از خوشه‌ای وارد خوشه دیگر شده است.

 

6- مطالعه انگاره در بافت کاربرد

 

این‌که در چه سیاقی مطرح شده، مهم است؛ مثلاً شیخ صدوق می‌گوید هر نوع استنباط باطل است. اینجا دچار تحیر می‌شویم. در قرن‌های بعدی می‌بینیم که علمای ما به‌صورت روشن در مورد استنباط احکامی شرعی حرف می‌زنند و نه‌تنها آن را مستحسن و بلکه امری ضروری می‌دانند. اینجا تغییراتی در کلمه استنباط رخ ‌داده است. دقیقاً در بافت کلمه بررسی کنیم در چه مقامی این کلمه را بکار برده‌اند. یکی از نمونه‌هایش در قرآن اتفاق افتاده است. وقتی قرآن در مورد انفاق صحبت می‌کند و می‌فرماید: «بما انفقوا من اموالهم» در مورد نفقه و خرجی زنان صحبت می‌شود. در جای دیگر بدون قید فی سبیل الله به معنای انفاق در راه خدا بکار برده می‌شود. این یک انگاره است که دچار تحول شده است؛ یعنی به معنای خرجی قبل از اسلام هم بوده است ولی به معنای پول دادن در راه خدا، دستوری است که اسلام آن را مطرح می‌کند. در اینجا انفاق دچار یک تحول انگاره‌ای شده است. از این‌ها می‌توان سیاق کاربردها را استخراج کرد؛ یعنی در این جمله می‌خواهد نفقه زن را بگوید و در فلان جمله قصد دارد مسئله انفاق را مطرح کند.

 

7- ابهام‌زدایی با واسازی انگاره رسوب شده.

 

سؤال: در تاریخ انگاره فقط توصیف است یا تحلیل نیز وجود دارد؟ سطور سفید و سیاه در تاریخ انگاره بحث شده است؟

 

کسی که از منظر تاریخ انگاره مراحل تحول مفهوم را نگاه می‌کند ممکن است در آن تحلیل هم نباشد ولی طبیعتاً زمانی کار تاریخ انگاره ارزشمند است که تحلیل نیز داشته باشد. معمولاً خودم علاقه دارم تحلیلی نگاه کنم؛ مثلاً در بحث تنقیح مناط، باور اصولیون امامیه در بحث ظن و حجیت ظاهر تغییر کرده است و فقط در بحث تنقیح مناط نیست که تغییر کرده باشد. بنده توجه شما را به کتاب «فقه القرآن» راوندی جلب می‌نمایم. در مقدمه آن به صراحت می‌گوید من کتاب را نوشتم برای این‌که به اهل سنت نشان دهیم مذهب ما مطابق قرآن است ولی اصل برای ما اجماع طایفه امامیه است. دقیقاً مشاهده می‌کنیم درجایی که ظواهر، حرفی مخالف اجماع می‌زنند راوندی و دیگر قدما، نظر اجماع را اولویت می‌دهند؛ درحالی‌که در زمان محقق حلی، موجی از کتاب‌های «احکام القرآن» شروع می‌شود که نشان می‌دهد مبانی تغییر کرده است.

 

نه‌تنها در مقالات دانشنامه‌ای بلکه در مطالعاتمان نیاز به تاریخ انگاره داریم. از حوزه سیاست و اقتصاد گرفته تا مسائل اجتماعی و مسائل حقوقی. در خیلی از این‌ها می‌دانیم که احتیاج به بحث و تفریع فروع است. برای رسیدن به این هدف داشتن یک نگرش عمیق که متقدمین ما چه گفته‌اند؟ بسیار به ما کمک می‌کند.

 

 

برای دریافت فایل صوتی این جلسه، اینجا را کلیک کنید

 

 

برای اطلاع از فهرست جلسات کارگاه آموزشی شیوه‌های دانشنامه‌نویسی، اینجا را کلیک کنید

 

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید