w w w . a h l e b a i t p e d i a .com
دانشنامه اهل بیت
حدیث

آقای دکتر «نعمت‌الله صفری» مدیر دانشنامه اهل‌بیت (ع) در ابتدای جلسه دهم کارگاه آموزشی شیوه‌های دانشنامه نویشی ضمن تشریح اهمیت وجود شورای علمی در دانشنامه بر استفاده از تخصص‌ها و تجربه‌های گوناگون در این شوراها تأکید کرد. وی بر همین اساس، اعضای شورای علمی دانشنامه اهل‌بیت (ع) را افرادی دارای تخصص و تجربه معرفی کرد و به معرفی سابقه علمی پژوهشی آن‌ها و اعضای زیر بخش‌های زیرمجموعه این دانشنامه پرداخت.


برای اطلاع از سابقه علمی پژوهشی اعضای شورای علمی دانشنامه اینجا را کلیک کنید

 

*****

 

پس‌ازآن، استاد دکتر «احمد پاکتچی» در ادامه مباحث جلسه گذشته، به بخش‌های دیگر یادداشت‌برداری با کاهش، پرداخت.

 

3- صافی کردن داده‌ها

 

1- موضوع اصلی:


به‌عنوان‌مثال می‌خواهیم مطالب مربوط به نظریه سنخ از کتاب الناسخ و المنسوخ ابوعبید قاسم بن سلام را یادداشت‌برداری کنیم. آن کتاب را «جان برتن» چاپ کرده بود و تا الآن سه بار چاپ شده است. ابتدا باید اطلاعات مربوط به او را فیلتر کنیم؛ ازاین‌جهت که بخش مهمی که در این کتاب آمده است مصادیق نسخ است و من به دنبال مفهوم نسخ بودم. بنابراین از یک کتاب 140 صفحه‌ای تنها یک یا دو صفحه دارای محتوای مفهوم بود.


2- موضوع استطرادی:

 

مثلاً می‌خواهیم قرائات «مختار بن مجاهد» را از کتاب «التیسیر» ابو عمرو که موضوع اصلی آن قرائات سبع است یادداشت‌برداری کنیم. ابن مجاهد در مواردی اختیاراتی در قرائت داشت. همان‌طور که می‌دانید در کنار قراء یک سری اصحاب الاختیار داریم. ابن مجاهد در کنار قرائات مشهور قرائتی را اختیار می‌کند. مجموع این اختیارات باعث شده بود که اختیار خاص خود را داشته باشد. برای من مهم بود که بدانم اختیارات او چیست؟

 

ابو عمرو دانی این کار را انجام داده است؛ به این صورت که اختلاف قراء را یکی‌یکی ذکر می‌کند و درجاهایی می‌گوید «و هذا اختیار ابن مجاهد.» این کتاب مفصل است و اطلاعات زیادی در آن وجود دارد ولی آن قسمت‌هایی که به اختیارات ابن مجاهد اشاره می‌کند برای ما مهم است.

 

در همان دفتری که قبلاً نشان دادم از همان یادداشت‌های قدیمی که با دست نوشته شده بود کل اختیاراتی که ابو عمرو دانی که به ابن مجاهد نسبت داده شده جمع‌آوری گردیده است؛ یعنی فشرده کرده‌ایم نه از حیث موضوع اصلی‌اش، بلکه از حیث اختیارات ابن مجاهد.

 

صافی کردن داده‌ها باید با یک هدف معین صورت گیرد و مطالعه منبع نیز با همین هدف است؛ بنابراین اگر قرار باشد اطلاعاتی را از این کتاب فیلتر کنم قاعدتاً باید برای هرکدام به‌صورت جداگانه مطالعه و بررسی کنم.

 

ابن جزری کتابی بنام «النشر فی القرائات العشر» دارد و در لابلای آن گاهی به اختلاف مصاحف نیز اشاره می‌کند. برای نوشتن مقاله‌ای که موضوعش مصاحف بود این کتاب را فیلتر کردم و اطلاعات مصاحف را جمع‌آوری کردم و بسیار مفید بود. این کار نوعی تقطیع است با یک هدف خاص.

 

4- کمی‌کردن داده‌ها

 

در این قسمت، یک سری کیفیت‌ها را به عدد تبدیل می‌کنیم. بحثی که در مورد کتاب جامع مسانید ابوحنیفه داشتیم موضوع خوبی بود. این کتابی دوجلدی بود که هزار حدیث در آن نقل شده است و بر اساس این‌که این احادیث از کدام صحابه نقل‌شده‌اند به‌صورت عدد تبدیل کردیم. این نمونه کاملی برای کمی‌کردن داده‌ها بود. وقتی مثلاً گفته شده است که 43 حدیث از امام علی (ع) نقل شده است آنجا مضمون و محتوای حدیث برای ما مهم نبود. چیزی که مهم بود عدد بود و این دقیقاً کمی‌کردن داده است.

 

بر اساس همان نقشه که ساعت پیش عرض کردم برای سفر به تبریز می‌خواهیم بدانیم چقدر بنزین لازم داریم؟ اگر بدانیم مسافت را می‌توانیم محاسبه کنیم. این‌که در این فاصله از چه شهرهایی می‌گذریم و این‌که بعضی از شهرها ممکن است جالب باشد و در آن‌ها تفرج کنیم و کدام غذاخوری بایستیم، داخل در این برنامه نیست. تنها می‌خواهم محاسبه کنم که چقدر بنزین لازم دارم و برای من کمیت مقداری مسافتی که مانده، مهم است. در بحث مقالات نیز این موضوع بسیار جدی است.

 

این کار را در مورد مقاله «آیات الاحکام» انجام دادم. وقتی‌که به منابع مراجعه می‌کنیم می‌بینیم یک سلسله کتاب بنام آیات الاحکام، به ترتیب الفبا است و اطلاعات زیادی در آن است و با غرق شدن در این‌که چه کسانی این کتاب‌ها را نوشته‌اند ممکن است نتوانیم برخی نتایج را بگیریم؛ کسانی مانند فاضل مقداد در بین آن‌ها هستند. در بین این افراد کسانی مانند ابوالفتح حسینی دیده می‌شوند که در دوره صفویه از چهره‌های شاخص بوده است و یکی از ویژگی‌های او این است که نسخه بازنگری شده «صفوه الصفا» را دارد؛ اما این موضوع به چه دردی از مقاله من می‌خورد؟


من می‌خواستم بدانم مسیر آیات الاحکام نویسی چگونه طی شده است؟ برای این کار، داشتن این‌جور اطلاعات مانند گرایش افراد، مشکلی را از من حل نمی‌کرد.

 

ابتدا می‌بایست قرن به قرن این افراد را در جای خودش قرار می‌دادم و یک عدد به دست می‌آوردم؛ مثلاً در قرن سوم چند کتاب آیات الاحکام داشتیم و در قرن بعدی نیز همین‌طور تا در یک قرنی به بسامد و تعدد این کتاب‌ها برمی‌خوردم و می‌توانستم نتیجه‌ای بگیرم.

 


برداشت با افزایش

 

در اینجا نیز همه موارد تجربی است. برداشت با افزایش، یک نوع یادداشت‌برداری ترکیبی ارجاعی شخصی است. این‌که حدیثی را نقل کند و در حاشیه‌اش مطلبی از برداشت خودش را ذکر کند، همین مسئله، برداشت با افزایش است. این نوع یادداشت‌ها تفسیری هستند.

 

مطلب مهم این است که این کار را نباید موکول به بعد کرد؛ یعنی وقتی یک منبع را نگاه می‌کنیم و نکته‌ای به نظرمان می‌رسد نباید بگوییم که فعلاً یادداشت کنیم و بعداً بسط می‌دهیم.

 

این استدلال، دو آفت مهم دارد:


1- نسیان؛ اصلاً اعتمادبه‌نفس نباید داشت و همیشه باید به حافظه خود شک داشت.


2- مسئله دسترسی؛ یعنی در آن لحظه‌ای که یادداشت می‌کنیم یک دسترسی کامل به منبع داریم. درحالی‌که بعداً بخواهیم تأمل و تروی داشته باشیم محدود به همان چند سطر است و امکان تفحص بیشتر وجود ندارد مگر این‌که دوباره بخواهیم برگردیم و مطالعه کنیم.


در ادامه در این مورد توضیح خواهم داد.

 

چهار مورد مهم در برداشت با افزایش وجود دارد:

 

1- ضبط داده‌های رده‌بندی؛


2- ضبط داده‌های بافت متن؛


3- رابطه مطلب با کلیت منابع؛


4- افزودن خوانش پژوهشگر.

 

 

1- ضبط داده‌های رده‌بندی

 

می‌دانیم غالب کتاب‌ها رده‌بندی دارند که بر اساس موضوع یا نوع دیگر از طبقه‌بندی در کتاب خودشان جا داده‌اند. خیلی از کتاب‌ها رده‌بندی موضوعی دارند و برخی کتاب‌ها مانند تفسیر ترتیبی مطالب را به ترتیب آیات آورده‌اند و برخی کتاب‌ها مانند مسانید اهل سنت مطالب را ذیل صحابی خاص آورده است. بالاخره کتاب‌ها از نوعی طبقه‌بندی برخوردار هستند.

 

وقتی اطلاعات را یادداشت می‌کنیم (اطلاعاتی که به‌خودی‌خود گویا نیستند) حتماً باید معلوم باشد که در ارتباط با چه موضوعی این مطلب مطرح شده است؟ و حتی گاهی اوقات ممکن است گویا هم باشند وقتی موضوع را می‌بینیم مطلب به‌مراتب گویا نباشد.

 

 

این موضوع، قسمتی از کار در مقاله احمد بن حنبل است. مطلب زیرین صفحه، جزو فیش نیست و کل حرفی است که ابن ندیم درباره ابن حنبل زده است و من تنها در مورد آراء فقهی احمد بن حنبل نوشته‌ام.

 

اولاً قسمت کتاب‌شناسی احمد بن حنبل به من مربوط نمی‌شود. ثانیاً عناوین کتاب‌های یکه در اینجا ذکر شده است هیچ کتابی در مورد مشرب فکری احمد به ما چیزی نمی‌گوید؛ بنابراین به این نتیجه می‌رسیم که کتاب الفهرست ابن ندیم در این قسمت به درد ما نمی‌خورد.

 

بخشی از کتاب «الفهرست» به کتاب فقهاء اختصاص داده شده است. در ضمن فقهاء باب‌هایی به مذاهب مختلف اختصاص داده است؛ مذهب حنفی، مالکی، شافعی، اصحاب الحدیث، ظاهری، جریری، فقهاء الشیعه و فقهاء الخوارج.

 

با توجه به این‌که عنوان کلی این مقاله، فقهاء است منظورش از اصحاب الحدیث، فقهای اخباری است. در این قسمت از فردی بنام احمد بن حنبل نام می‌برد. او معتقد بوده او از اصحاب حدیث است و در آن زمان احمد بن حنبل، مذهب مستقلی از او شناخته‌شده نبوده است که بخواهد باب جداگانه‌ای به او اختصاص دهد. این در حالی است که باب مستقلی به داوود و اصحابش یا طبری و اصحابش اختصاص داده است.

 

سؤال: ابن ندیم را وراق باسواد می‌دانید؟ می‌توان به قولش تکیه کرد؟

 

به نظر من ابن ندیم یک پژوهشگر است. در برخی جاها حرف‌هایی می‌زند که فرد عالم و تحصیل‌کرده‌ای است؛ اما حتی اگر یک وراق باسواد بود من به این قسمت از بحث اعتماد می‌کردم. بدین علت که احمد بن حنبل در بغداد زندگی می‌کرده است و اولین جایی است که حنبلی گری ازآنجا رشد کرد. اگر ابن ندیم که در بازار بغداد کار می‌کرده، از چیزی بنام مذهب حنبلی خبر نداشته است به‌طریق‌اولی کسی در شهرهای دیگر خبر نداشته است.

 

از کل این داستان دو نکته مهم بود:

 

1- ابن ندیم احمد بن حنبل را به‌عنوان اصحاب حدیث می‌شمرده است.

 

2- مکتب او را از مکاتب مستقل نمی‌دانسته است.

 

این یک یادداشت افزوده است؛ یعنی نظر خود نویسنده اضافه شده است که در زیر مطالبی که نقل می‌کند یادداشت می‌کند و موکول به زمان بعدی نکند.

 

اهمیت توجه به ابواب کتاب‌ها

 

در کتاب «المعارف» ابن قتیبه دینوری که در اواخر قرن سوم نوشته شده و یک منبع شبه دائره‌المعارفی است، به‌صورت باب بندی معارفی را ذکر می‌کند. برخی باب‌های آن چنین نام‌هایی دارند: «باب فی اصحاب الرای»، «باب فی اصحاب الحدیث» و ... و افرادی را ذیل آن معرفی می‌کند.

 

توجه به این نکته مهم است که در این کتاب، نام «مالک بن انس» و «سفیان ثوری» در لیست اصحاب رأی آمده است؛ نه اصحاب حدیث. خیلی از افرادی که با سرچ به دنبال آن می‌گردند اصلاً این‌ها را نمی‌بینند. این، خیلی مطلب دارد که چرا این افراد را در کنار ابوحنیفه در زمره اصحاب رأی بیاورد؟ یکی از مسائلی که باعث می‌شود دوستان در کتاب «المعارف» ابن قتیبه حوصله‌شان سر برود این است که فکر می‌کنند عین کتاب طبقات ابن سعد است؛ درحالی‌که یک طبقه‌بندی مهم دارد.

 

یکی دیگر از این کتاب‌ها که نویسندگان کمتر به آن توجه می‌کنند کتاب «مجالس المؤمنین» قاضی نورالله شوشتری است که باب بندی دارد و نام برخی افراد را ذیل برخی طبقات می‌آورد. این کتاب با «اعیان الشیعه» که فهرستی از رجال شیعه را به‌صورت الفبا است و فصل‌بندی ندارد، متفاوت است.

 

یا کتاب «الدرجات الرفیعه فی طبقات الامامیه» کوششی است برای نوشتن طبقات. اگر نام فردی در بابی می‌آید دقیقاً می‌خواهد بگوید این فرد به کدام طبقه تعلق دارد؟ بنابراین نویسنده باید به این فصل‌بندی منابع توجه داشته باشد.

 

«رجال ابن داوود» از دو نصف تشکیل شده است نصفی از آن، ثقات و نصف دیگر ضعفا است؛ بنابراین برای ما مهم باید باشد که این فرد در کدام دسته‌بندی آمده است؟ با طبقه‌بندی گفته است که فلانی ثقه است؛ نه با الفاظ. این‌که گفته است اصحاب فلان امام چه کسانی هستند بسیار مهم است؛ حتی اگر جلوی نام آن صحابی چیزی ننوشته باشد.

 

 

2- ضبط داده‌های بافت متن

 

هر متنی زبان خودش را دارد؛ بنابراین وقتی با یک متن کار می‌کنیم باید زبان آن متن و مصطلحات و تعبیرات آن متن را بلد باشیم. برخی تعبیرات هستند که در متن‌های دیگر وجود نداشته باشند و آوردن این‌ها در یادداشت نیز مهم است.

 

وقتی مقاله «ابن جنید» را می‌نوشتم تعیین زمان تولد او مشکل بود. ابن ندیم یکی از منابعی است که اطلاعات خوبی در مورد او می‌دهد ولی تاریخ نمی‌دهد.

 


تنها کلمه‌ای که به من کمک می‌کند کلمه «قریب العهد» است. این مقاله به 26 سال پیش برمی‌گردد و در آن زمان از انبوهی از اطلاعات خبری نبود. برای من مهم بود که معنای «قریب العهد» را بفهمم. مجبور شدم برای این کلمه یک‌بار کتاب «الفهرست» ابن ندیم را بخوانم و عبارت قریب العهد را بدانم که در 12 مورد از این کتاب بکار رفته بود. دیدم این تعبیر را برای کسانی بکار می‌برد که در نسل او زندگی می‌کنند یا فوت‌شده‌اند یا حداکثر نزدیک به این زمان هستند.

 

این‌گونه شد که جمله بالای فیش را نوشتم و این، یادداشت افزوده است.

 

سؤال: این دیدی که نسبت به کتاب‌ها و معارف دارید، کتابی داریم که این‌گونه معرفی کرده باشند به‌عنوان الگو استفاده کنیم؟

 

با این نوع نگرش فکر نمی‌کنم. معرفی کتاب‌ها به‌صورت تفصیلی وجود ندارد. تنها راه این است که پژوهشگر خودش آشنا شود. البته مقالات دانشنامه‌ها می‌تواند کمک کند.

 

3- رابطه مطلب با کلیت منبع

 

ما در یک منبعی مطلبی را می‌بینیم و این‌که آن منبع برای چه نوشته شده است مهم است. فردی پایان‌نامه نوشته بود و می‌خواست در دفاع از شیعه مطلبی را اثبات کند. یک سری منابع مانند «باب الضعفاء» را ردیف کرده بود که پایه‌های حرف خودش را زیر سؤال می‌برد و منابعی بود که طرف مقابل آن منابع را ضعیف می‌داند.

 

این فرد درباره این کتاب‌ها تصوری نداشت. در نرم‌افزار جستجو کرده بود و همان مطلب را آورده بود و دقت نکرده بود که آن منبع در مقام بیان چه مطلبی است؟ وقتی درجایی می‌گوید بخاری در صحیح خودش از او روایت نقل کرده است نشان می‌دهد برای آن‌ها مهم است. در کتاب‌های خودمان نیز همین‌طور است و مثلاً اگر نام کسی در سند کامل الزیارات آمده باشد برایش توثیق محسوب می‌شود. مهم است یک چیز در کجا آمده است؟ این‌که صرفاً یک مطلب را درجایی پیدا کنیم همه ماجرا نیست.

 

منابع بسیار زیادی در حوزه مطالعات اسلامی وجود دارند که کاملاً با یک مبنای خاصی نوشته‌شده‌اند. ولی کسی که می‌خواند ممکن است متوجه نباشد.

 

چکار کنیم این‌طور نشود؟ راه‌حل چیست؟ راه آن این است که افراد با منابع آشنا شوند. امروز که با دریایی از کتاب‌ها در نرم‌افزارها مواجه هستیم ممکن است امکان شناسایی منابع از دست برود و افراد ندانند این منابع متعلق به چه گروهی است؟ در کلام این موضوع پیچیده‌تر است.

 

این یکی از گرفتاری‌های ما است که نسل جدید با آن آشنا نیستند. قبلاً کتاب را می‌خرید و تلاش می‌کرد با آن آشنا شود.

 

درست است که عقیلی از بخاری نقل می‌کند ولی سخن او را قبول ندارد وگرنه در زمره ضعفا و در کتاب خودش نمی‌آورد. «کتاب الضعفاء» کتابی است که اسمش بیان‌کننده موضوع است.


نویسنده باید به این نکات توجه کند. این‌که نویسنده در ذهنش بیاورد که این اسم چون در «کتاب الضعفاء» آمده است پس منظور عقیلی این بوده که چنین فردی را ضعیف می‌داند، همان افزایش است.

 

4- افزودن خوانش پژوهشگر

 

خیلی مواقع ممکن است محقق نسبت به اغلاط، تصحیف ها و تحریف‌ها نظر داشته باشد.

 

 

خوانش پژوهشگر بعد از متن اصلی می‌آید؛ یعنی همان‌که بجای ابوعبید گفته است ابوعبیده. این‌گونه اغلاط ممکن است در مفاهیم نیز اتفاق بیفتد. درهرصورت در این قسمت، هرگونه توضیحی که در مورد خوانش عبارت می‌تواند مهم باشد در اینجا قید می‌شود.

 

برای دریافت فایل صوتی این جلسه، اینجا را کلیک کنید

برای دریافت فایل ارائه شده توسط استاد کلیک کنید

 

 

برای اطلاع از فهرست جلسات کارگاه آموزشی شیوه‌های دانشنامه‌نویسی، اینجا را کلیک کنید

 

 

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید