w w w . a h l e b a i t p e d i a .com
دانشنامه اهل بیت
حدیث

در این نشست حجت‌الاسلام‌والمسلمین دکتر سبحانی به‌عنوان ارائه‌دهنده‌ی بحث و دکتر صفری به‌مثابه دبیر نشست در جمع کارشناسان گروه تاریخ و کلام، به موضوع‌های مقدماتی یعنی روش‌شناسی مطالعات کلامی در قالب بررسی‌های تاریخی پرداختند.


در آغاز نشست، دکتر سبحانی روشمندی تحقیق در گزاره‌های کلامی را به چهار بخش تقسیم کردند؛


1- مسأله محوری مانند مسأله کوفه، مسأله بغداد، مسأله بصره و ... .
2- بررسی جریان شناسی تاریخ اندیشه امامیه مانند جریان محدثان، جریان متکلمان.
3- مطالعه شخصیت محور بزرگ‌ترین شخصیت‌ها را انتخاب کرده و در یک زنجیره تاریخی.
4- بررسی تاریخی عقاید، یعنی گزینش خود عقیده و حوزه موضوعی در علم کلام و رصد سیر آن.


 در ادامه ایشان به یکسری مباحث مقدماتی پرداختند و در آن اشاره کردند که میان کلام به‌عنوان اندیشه اعتقادی و خود اعتقاد می‌بایست تفاوت گذاشت؛ یعنی از آموزه‌های دینی قرائت‌هایی ارائه می‌شود که می‌بایست برداشت‌ها را از آن‌ها تفکیک کرد. وی ادامه داد، در آموزه‌های امامیه این تفسیر بسیار کاربردی است و البته برداشت‌ها قابل‌مطالعه و مقایسه است؛ به‌عبارت‌ دیگر ایشان میان عقاید صاحبان مکتب و سخن از اندیشه‌های برخاسته از مکتب امامیه تفاوت قائل شدند. در دیدگاه ایشان، تاریخ کلام، همان تاریخ تحلیل‌ها از متون نخستین امامیه است یعنی قرآن، سنت نبوی، میراث اهل‌بیت.


پس آنچه ازلحاظ تاریخی در بستر تاریخ رخ‌داده است دو واقعیت مختلف است با دو موضوع شناسایی که دارای روشی متفاوت‌اند؛ به‌عبارت‌دیگر، هرکسی می‌خواهد اعتقاد خود را با واقعیت تطبیق دهد و می‌خواهد بگوید این اندیشه دارای اشخاص و افراد خاصی است.


ایشان درباره تفاوت کلام و تاریخ کلام گفتند: اینکه می‌خواهیم بگوییم شیخ مفید دارای چنین اعتقادی بود، این موضوع با مطالعه تاریخی به دست می‌آید. در واقع به دنبال تبارشناسی اعتقادی هستیم نه ریشه‌یابی اعتقادی.


وی ادامه داد: در آموزه‌های مکتب، اصلاً با وضع موجود کاری نداریم. در تبارشناسی تاریخ معرفت می‌توان بر روش‌شناسی مطالعه تاریخی توجه کنیم؛ اما معنای تبارشناسی تاریخی این نیست که ما از این طریق می‌خواهیم به آموزه برسیم چرا که هیچ نقد تاریخی یک اندیشه ما را به سرچشمه آن اندیشه نمی‌رساند و آنچه ما دنبال می‌کنیم تاریخ‌پژوهی اندیشه¬ی امامیه است.


این استاد کلام و تاریخ گفتند: آنکه فکری را مطرح می‌کند اگر از مراجع آن باشد سخن او مرجعیت فکری است مثلاً امامیه سخن امامیه را قبول داریم و ...؛ و برای دیگران نیز مشکل روش پژوهش خاصی مطرح است. البته ناگفته نماند، روایت از صاحب مکتب جزو خود مکتب است مثل روایات امام صادق (ع)؛ به‌عبارت‌دیگر، قول امامیه همان برداشت امامیه از متون ائمه و برداشتی است که آن صاحب‌فکر از متون ائمه داشته است.


دکتر سبحانی افزودند: هرمنوتیک مکتبی می‌گوید، هر چیزی از متن فهمیده شود همان سخن متن است؛ اما واقعیت این است که درستی و نادرستی و استناد به صاحب یک مکتب و تبارشناسی مکتبی بحث دیگری است.


هیچ اندیشه‌ای و لو اینکه فلان عالم گفته است را نباید به شیعه نسبت داد و در مکتب‌های دیگر هم همین‌گونه است. آنچه ما می‌گوییم این است که یک محقق می‌تواند با برداشت‌های ذهنی‌اش با متون برخورد کند و بحث تاریخی می‌تواند ما را از خشک‌اندیشی بازدارد. پس بالاترین دقت‌ها و تفاسیر شخصیت‌ها را نمی‌توان به یک مکتب نسبت داد. تبارشناسی روش فهم متن است و بدون آن نمی‌توان ساختار ذهن را شکست. در این میان، پادزهر نسبی‌گرایی، تعصب، مطالعه تاریخی است و می‌توان شما را از آنچه تاکنون می‌اندیشیدید کاملاً رها کند.


ایشان تأکید کرد: تبارشناسی تاریخی کمک می‌کند ارتباط شما با متن بهتر باشد. فقها و متکلمان و ... ما تاریخ را در حال می‌آورند و می‌گویند در باب فلان مثلاً پنج قول است درحالی‌که سیر از آغاز به پایان دقیق‌تر و کامل‌تر است، چرا که برداشت‌های کنونی ما را کنار می‌گذارد. پس برداشت‌های جنینی از فهم یک اعتقاد در فهم آن بهتر است. پس ما به چندین نوع روش‌شناسی نیازمندیم: روش‌شناسی درستی و نادرستی، روش‌شناسی استناد، روش‌شناسی ... .

 

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید