w w w . a h l e b a i t p e d i a .com
دانشنامه اهل بیت
حدیث
نویسنده مقاله: ابوالحسن ربانی سبزواری
منتشر شده در: فرهنگ کوثر
رتبه مقاله: نامشخص
سال،شماره: بهار 1382، شماره 53، (7 صفحه - از 123 تا 129)

چکیده:
نيمه اوّل قرن دوم هجرى از دوره‏هاى كم نظير تاريخ شكوهمند شيعه است. در اين دوره براى امامان شيعه مجالى فراهم شد تا بتوانند حقايق تابناك و سازنده اسلام ناب را به مردم مسلمان كه ده‏ها سال از سرچشمه زلال و موّاج معارف و آموزه‏هاى دينى دور افتاده بودند، معرفى كنند.

از مشخّصه‏هاى اين مقطع تاريخى، ضعف و افول حكومت استبدادى و اشرافى بنى اميّه و ظهور حكومت بنى عباس بود. بنى‏عباس با شعارهاى فريبنده دفاع از حقوق ضايع شده اهل‏بيت عليهم‏السلام به ميدان مبارزه با خاندان بنى‏اميه آمده بودند. و در اين بحبوبه كه جنگ بر سر قدرت استمرار داشت، امامان بزرگوار شيعه فرصت را قدر دانستند و به نشر معارف شيعى پرداختند. امامان باقر و صادق عليهماالسلام در مدينه بر كرسى تدريس و تعليم قرار گرفتند و جان‏هاى تشنه كه براى فراگيرى معارف دينى پروانه وار دور شمع فروزان آنان گرد آمده بودند را از سرچشمه گواراى آن سيراب كردند.

چهار هزار نفر از دانش طلبان در زمينه‏هاى گوناگون از محضر امام صادق عليه‏السلام بهره‏هاى فراوانى بردند. محدّث فرزانه، حريز بن عبداللّه سجستانى يكى از اين شاگردان است كه در اين نوشتار به معرفى او مى‏پردازيم.

نام، كنيه و لقب

نامش حريز، كنيه‏اش ابومحمد1 يا ابوعبداللّه2، لقبش ازدى و منسوب به سجستان و كوفه است.3 تاريخ ولادت او معلوم نيست. پدرش عبداللّه در جرگه عالمان دينى قرار داشت و در ناحيه سيستانِ آن عصر، سمت قضاوت داشته است.4

از ياران امام صادق عليه‏السلام

او كه در زمره نخبگان و محدّثان برجسته شيعه است، يكى از ياران حضرت صادق عليه‏السلام به شمار مى‏رود؛ تمامى رجال شناسان شيعه و سنّى بر اين سخن اتفاق دارند.

در كهن‏ترين كتابى كه در شرح حال اصحاب و راويان نگاشته شده و تأليف احمد بن محمد بن خالد برقى (متوفّاى 274 يا 280 ه .ق.) است؛ حريز بن عبداللّه از اصحاب امام صادق عليه‏السلام شمرده شده است.5 شيخ طوسى نيز او را از اصحاب امام صادق عليه‏السلام دانسته است.6 ابن حجر عسقلانى مى‏نويسد: «كان مِنَ الرواة عَن جعفرالصّادق».7

در مصنّف معجم البلدان آمده است: «حريز بن عبداللّه كان صاحب ابى عبداللّه جعفر بن محمد الباقر.»8

از منظر امام عليه‏السلام

امام صادق عليه‏السلام به او اعتماد داشت؛ يكى از روايات بسيار مشهور كه در كتب حديثى شيعه ذكر شده، روايتى است كه بنابرآن، امام صادق عليه‏السلام كيفيّت نماز خواندن كامل و صحيح را با تمام واجبات و مستحباتش به يكى از ياران معروف خود، به نام حمّادبن عيسى عملاً ياد داده است. حمّاد مى‏گويد: روزى امام جعفر صادق عليه‏السلام به من فرمود: آيا مى‏توانى يك نماز درست و كامل بخوانى؟ عرض كردم: مولايم! من كتاب حريز بن عبداللّه را كه در باب نماز نوشته است، حفظ كرده‏ام. حضرت در پاسخ فرمود: باكى بر تو نيست! بلند شو و نماز بخوان!9

از روايت فوق بر مى‏آيد كه كتاب حريز بن عبداللّه مورد استفاده اصحاب امامان عليهم‏السلام قرار مى‏گرفت. امام معصوم عليه‏السلام نيز عمل حمّاد به اين كتاب را، به اصطلاح دانشمندان فقه، تقرير فرمود و رد نكرد.10

رفع توهّم

كشّى مى‏گويد: روزى يكى از اصحاب امام صادق عليه‏السلام به نام فضل از آن حضرت اجازه خواست كه حريز به خدمت امام مشرّف شود، ولى امام اجازه نداد. او دوباره درخواست كرد. اين بار هم امام نپذيرفت. فضل مى‏گويد: به امام عرض كردم: چرا او را نپذيرفتيد؟ امام فرمود: چون حريز آشكارا دست به سلاح برد و با خوارج درگيرى پيدا كرد.11

بزرگان شيعه در توجيه اين روايت، سخن‏هاى متفاوتى گفته‏اند.

علامه حلّى مى‏گويد: اين حديث ابداً باعث مذمّت حريز نمى‏شود، چون راز و رمز عمل امام بر ما مشخّص نيست.12

بعضى گفته‏اند: برخورد امام با حريز، نه با وثاقت او منافات دارد و نه با عدالت او.13

آية‏اللّه سيدموسى شبيرى زنجانى، مرجع تقليد، مدرّس حوزه و رجالى بزرگ مى‏گويد:* «حريز در مبارزه‏اش عليه خوارج دست به سلاح برد؛ اين كار براى شيعيان خطر داشت. در آن زمان مصلحت نبود كه چنين قدمى برداشته شود، چون شيعه آن چنان نيرومند نبود. حريز نيّت خوبى داشت اما اشتباه كرد. او نمى‏خواست قيام كند. بنابراين، رفتار امام با او نه تنها با وثاقت او در تعارض نيست، بلكه با عدالت او هم تضاد ندارد.»

نويسنده اين نوشتار نيز بر همين باور است. حريز بن عبداللّه بارها براى تجارت به سجستان ـ سيستان فعلى ـ رفت و با توهين خوارج و نواصب به حضرت اميرالمؤمنين عليه‏السلام رو به رو شد. حريز به عنوان يك شيعه غيرتمند و شجاع نمى‏توانست اين جفا و ستم آشكار را تحمّل كند. او اين سخن امامان معصوم را شنيده بود:

«الناصب لنا اهل البيت شرّ من اليهود و النصارى... انّه تعالى لم يخلُق خلقاً اَنجَس من الكلب و انّ الناصب لنا اهل البيت لاَنْجَسُ منه؛14 ناسزاگويان به ما اهل بيت، از يهوديان و مسيحيان بدترند... خداوند متعال مخلوقى را نجس‏تر از سگ نيافريده؛ دشمن ما اهل‏بيت، از سگ نجس‏تر است.»

اين روايات بود كه خون او را به جوش آورد. او بايد براى حفظ جان خود و ديگر شيعيان تقيّه مى‏كرد. براثر اين اشتباه بود كه او به اتفاق جمعى از يارانش در سيستان به دست همان دشمنان حضرت اميرالمؤمنين عليه‏السلام به شهادت رسيد.

شيخ مفيد مى‏گويد: حريز بن عبداللّه اهل كوفه بود، او از عراق هجرت كرد و به سيستان رفت و در آنجا شهيد شد. او در آنجا به عنوان رهبر گروهى از شيعيان مطرح بود. در همان روزگار ـ قرن دوم هجرى ـ خوارج در سيستان جمعيت زيادى را تشكيل مى‏دادند. پيروان حريز ناسزاهاى خوارج به ساحت مقدس اميرالمؤمنين عليه‏السلام را به حريز خبر دادند و از او درخواست كردند دستور دهد تا هركس را كه مرتكب اين كار زشت بشود، بكشند. حريز اجازه كشتن آنها را صادر كرد. آنها چند بار خوارجى را كه به حضرت على عليه‏السلام ناسزا مى‏گفتند، كشتند. خوارج فكر نمى‏كردند كه شيعيان اين كار را انجام دهند؛ چون شيعيان در آن روزگار از جمعيت زيادى برخوردار نبودند، لذا گروه «مُرْجِئه» را متّهم به اين قتل‏ها كردند و آنها را كشتند. اين كار استمرار داشت تا اين كه فهميدند كه قاتلان چه گروهى هستند. آنها حريز و يارانش را كه در مسجدى جمع شده بودند، محاصره كردند و مسجد را بر روى آنان خراب كردند و همه آنان را به شهادت رساندند. خداوند آنها رارحمت كند.15

از نگاه بزرگان

شخصيت برجسته و والاى حريز چنان در اوج قرار دارد كه تمام پژوهشگران اسلامى او را عميقاً ستوده‏اند. از مجموع سخنان آنان به دست مى‏آيد كه حريز از پيش‏قراولان علم حديث شيعه است.

شيخ طوسى مى‏نويسد: حريز بن عبداللّه محدّثى است موثّق، اهل كوفه و ساكن اقليم سيستان.16

كشّى مى‏نويسد: حريز اهل كوفه است، به سيستان هجرت كرد و در آنجا شهيد شد. خداوند رحمتش كند.17

علاّمه حلّى مى‏نويسد: ابومحمد ازدى اهل كوفه بود و مسافرت‏هاى زيادى به سيستان كرد و بدين خاطر به سيستانى معروف شد. تجارت او در زمينه روغن و زيتون بود.18

ابن نديم، (متوفّاى 385 ه .ق.) مى‏نويسد: يكى از بزرگان شيعه، حريز بن عبداللّه سجستانى است.19

شيخ صدوق (متوفّاى 381 ه .ق.) در مقدمه كتاب ارزشمندش مى‏نويسد: آنچه از روايات در اين كتاب مى‏آورم، خودم به آنها فتوا مى‏دهم و حكم مى‏كنم به درست بودن آنها و بر اين باورم كه اين روايات بين من و خدا حجّت هستند. اين روايات را از كتاب‏هاى معتبر استخراج كرده‏ام، كتاب‏هايى كه مرجع عالمان شيعه است.

اولين كتابى كه صدوق به عنوان مأخذ كتاب خويش نام مى‏برد، كتاب حريز بن عبداللّه سجستانى است.20

ابن حجر عسقلانى (متوفّاى 825 ه .ق.) از كتاب مؤتلف و مختلف، نوشته دار قطنى (متوفّاى 385 ه .ق.) از دانشمندان معروف اهل سنت21 نقل مى‏كند كه او درباره حريز بن عبداللّه گفته است: «كان من شيوخ الشيعه و كان من الرواة عن جعفر الصادق عليه‏السلام »22

علامه مجلسى مى‏نويسد: حريز يكى از بزرگان اصحاب شيعه است. همه عالمان و فقيهان شيعه روايات او را صحيح مى‏دانند.23

محدّث بزرگ، ميرزا حسين نورى مى‏نويسد: حريز از بزرگ‏ترين روايتگران شيعه است. او محدّثى است صد در صد مورد اطمينان و بدون هيچ گونه شائبه مذمّت و بدى نسبت به او.24

حريز و ابوحنيفه

على بن حسن بن رباط مى‏گويد: حريز به من گفت: روزى نزد ابوحنيفه ـ پيشواى مذهب حنفى ـ رفتم. او آن قدر پيش خود كتاب نهاده بود كه نزديك بود بين من و او فاصله افتد. رو به من كرد و گفت: اين كتاب‏ها را كه مى‏بينى، همه در باب طلاق است ولى شما! بعد دست‏هايش را به صورتش كشيد؛ كنايه از اين كه شما، پيروان مذهب شيعه، كتاب زيادى نداريد. حريز مى‏گويد: به او گفتم: تمام اين كتاب‏ها كه تو مى‏گويى، در يك آيه جمع است. گفت: كدام آيه؟ گفتم: آيه «يا ايها النّبى اذا طلّقتم النّساء فطلّقوهُنّ لعدّتهنّ و احصُوا العدّة...»25

سپس از من پرسيد: چه مى‏گويى در مورد حكم شترى كه از دريا صيد شود؟ من گفتم: روايت خاصّى در اين زمينه نداريم ولى روايت عامّى داريم كه «هرچه از دريا صيد شود، اگر داراى فلس باشد، ما او را مى‏خوريم و الاّ نه.»26 حكم مسئله‏اى را كه پرسش كردى، از اين روايت به دست مى‏آوريم.27

استادان

بيشتر رواياتى كه از اين محدّث توانا نقل شده و در منابع حديثى شيعه آمده است، بدون واسطه از امام معصوم عليه‏السلام است. بر اين اساس، استادان چندانى براى او در حديث نام برده نشده است. حريز فقط از دو تن از نامورترين و موجّه‏ترين روايتگران مكتب اهل‏بيت عليهم‏السلام ؛ زراره بن اعين و محمد بن مسلم حديث نقل كرده است.28

شاگردان

حريز بن عبداللّه سال‏ها از محضر امام صادق عليه‏السلام و احياناً امام باقر عليه‏السلام بهره‏هاى فراوانى برد و ذخيره ارزشمندى از سخنان گهربار ائمه را در كتاب‏هاى خويش گردآورى كرد و آنها را همانند ميراث گرانبها براى شاگردان فراوان خود به ارث نهاد.

تعداد شاگردانش از 50 نفر تجاوز مى‏كند.29 در اينجا به ذكر نام گروهى از آنان كه از بزرگان رجال شيعه هستند، بسنده مى‏شود:

1. حمّاد بن عيسى.

2. عبداللّه بن مشكان.

3. عبداللّه بن نصيره.

4. فضيل بن يسار.

5. قاسم بن محمد جوهرى.

6. يونس بن عبدالرحمن.

كشّى مى‏نويسد: يونس بن عبدالرحمن از حريز دانش فراوانى را روايت مى‏كند.30

7. صفوان بن يحيى.

8. ايوب بن نوح.

9. عبداللّه بن بحر.

10. عبداللّه بن يحيى.31

ميراث فرهنگى

بهترين و زيباترين ميراث انسان، كتابهاى مفيد و ارزنده‏اى است كه از او يادگار مى‏ماند و در طى قرن‏ها، انسان‏هاى دانش پژوه از آنها بهره مى‏برند. حريز بن عبداللّه كه در حوزه روايت، منزلت بلندى داشت و از درياى معارف امامان معصوم عليهم‏السلام استفاده شايانى برده بود، كتاب‏هاى ارزنده‏اى تأليف كرد.

ابن نديم مى‏گويد: كتاب‏هاى اين فقيه شيعه عبارت است از:

كتاب الزكاة، كتاب الصلوة، كتاب الصيام و كتاب النوادر.32

شيخ طوسى مى‏گويد: كتاب‏هاى او عبارت است از: كتاب الصلوة، كتاب الزكاة، كتاب الصوم و كتاب النوادر كه همه آنها از اصول معتبر شمرده مى‏شوند.33

نجاشى مى‏نويسد: او دو كتاب صلوة دارد؛ يكى بزرگ و ديگرى لطيف‏تر (كوچكتر) از او. وى كتابى به نام نوادر هم دارد.34

كتاب صلوة او از شهرت به سزايى برخوردار و در ميان ياران امامان عليهم‏السلام زبانزد بوده، به اندازه‏اى كه شخصى همانند حمّاد بن عيسى تمام آن را حفظ كرده بود.35

مرحوم آية‏اللّه خويى مى‏نويسد: در كتاب‏هاى حديثى شيعه، 1320 روايت از حريز بن عبداللّه نقل شده است.36

هديه ياران

اكنون چند روايت را كه حريز نقل كرده است تقديم دوستان معارف اهل بيت عليهم‏السلام مى‏نماييم:

رهبرى معصوم

امام باقر عليه‏السلام فرمود: «قُلّه شكوهمند و كليد ايمان، و اصل همه چيز و خشنودى پروردگار عالم بعد از معرفت او، اطاعت كردن از امام است. اگر كسى تمام شب‏ها نماز بخواند و روزها را روزه بدارد و آنچه دارد، را صدقه دهد و خانه خدا را بارها زيارت كند اما ولايت ولىّ خدا را نشناسد، تا او را پيروى كند و تمام اعمال خويش را به رهبرى او انجام دهد، خداوند به او هيچ ثوابى عطا نخواهد كرد و از مؤمنان واقعى هم نخواهد بود.»37

خنده زياد

امام صادق عليه‏السلام فرمود: «كَثرةُ الضحك تميتُ القلب و كثرة الضحك تميت الدين كما يميت الماء المِلحْ38؛ زياد خنده كردن، جان را مى‏ميراند و افراط در خنده، دين را ذوب و نابود مى‏كند چنانچه آب، نمك را ذوب مى‏كند.»

جبر و اختيار

امام صادق عليه‏السلام فرمود: «مردم در مسئله جبر و اختيار بر سه گروه تقسيم مى‏شوند: گروهى مى‏پندارند كه خداوند، مردم را بر انجام گناهان مجبور كرده است. اين چنين اشخاصى بر خدا ستم روا داشته‏اند و آنها از زمره كافرانند. جمعى ديگر تصور مى‏كنند كه خداوند تمام كارها را به بندگانش واگذاشته است و خدا تأثيرى در رفتار آنها ندارد. آنها هم خداوند را در تدبير جهان ضعيف شمرده‏اند. چنين افرادى كافرند. گروه سوم بر اين باورند كه خدا، مردم را به يك سلسله امورى كه طاقت و توان آن را دارند، تكليف كرده است و برآنچه توان ندارند، تكليفى ننهاده است. آنها اگر كار پسنديده‏اى را انجام دهند، خداى را ستايش مى‏كنند و اگر گناهى انجام دهند، به درگاه خدا استغفار مى‏كنند. چنين گروهى مسلمانانى هستند كه از بلوغ فكرى برخوردارند.»39

شهادت

در نيمه قرن دوم هجرى كه خوارج در سيستان حضور فعّال داشتند، حريز بن عبداللّه به عنوان يك شيعه انقلابى در آنجا قيام كرد و در راه دفاع از اميرالمؤمنين على عليه‏السلام شربت شهادت نوشيد.

نجاشى مى‏گويد: حريز بن عبداللّه در زمان امام صادق عليه‏السلام در سيستان به شهادت رسيد.40 تاريخ شهادت و محلّ دفن او روشن نيست.

عاش سعيداً و مات شهيداً

راهش پررهرو باد!


1. رجال شيخ طوسى، ص 71؛ رجال نجاشى، ص 105 و خلاصة‏الرجال، علامه حلّى، ص63.

2. رجال كشى، ج 2، ص 681 و لسان الميزان، ابن حجر عسقلانى، ج 2، ص 186.

3. اعيان الشيعه، ج 4، ص 618؛ قاموس الرجال، ج 3، ص 160 و فهرست ابن نديم، ص 308.

4. لسان الميزان، ج2، ص186 و لغت‏نامه دهخدا، ص698.

5. معجم رجال الحديث، خويى، ج 4، ص 249؛ رجال شيخ طوسى، ص 71؛ لسان الميزان، ج 2، ص 186؛ معجم البلدان، ج 3، ص 190 و تنقيح المقال، ممقانى، ج 1، ص 261.

6. رجال شيخ طوسى، ص 181.

7. لسان الميزان، ج 2، ص 186.

8. معجم البلدان، ج 3، ص 190.

9. من لايحضره الفقه، ج 1، ص 196.

10. قاموس الرجال، ج 3، ص 161 و تنقيح المقال، ج 1، ص 262.

11. رجال كشى، ج 2، ص 681؛ معجم الرجال الحديث، ج 4، ص 250 و رجال نجاشى، ص 105.

12. خلاصة الرجال، ص 73.

13. معجم الرجال الحديث، ج 4، ص 250.

* در گفت و گو با مؤلف.

14. مصباح الفقاهه، ج 1، ص 324.

15. اختصاص، شيخ مفيد، ص 207.

16. فهرست، شيخ طوسى، ص 62.

17. رجال كشّى، ج 2، ص 681.

18. خلاصة الرجال، ص 63.

19. فهرست، ابن نديم، ص 277.

20. من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 3.

21. الكنى والالقاب، ج 2، ص 226 و ريحانة‏الادب، ج 2، ص 204.

22. لسان الميزان، ج2، ص186 و اعيان الشيعه، ج 4، ص 618.

23. تنقيح المقال، ج 2، ص 262.

24. اعيان الشيعه، ج 4، ص 618.

25. رجال كشّى، ج 2، ص 681.

26. طلاق/ 1.

27. رجال كشّى، ج 2، ص 681.

28. اعيان الشيعه، ج 4، ص 617.

29 و 30. جامع الروات، ج 1، ص 184؛ تنقيح المقال، ج 1، ص 263؛ معجم الرجال الحديث، ج 4، ص252 و توحيد صدوق، ص 144.

31. همان و امالى مفيد، ص 68.

32. فهرست، ابن نديم، ص 277.

33. فهرست، شيخ طوسى، ص 63.

34. رجال نجاشى، ص 105.

35. من لايحضره الفقيه، ج ؟، ص 3 و 196.

36. معجم الرجال الحديث، ج 4، ص 254.

37. تفسير عياشى، ج 1، ص 259وامالى‏مفيد،ص68.

38. اصول كافى، ج 2، ص 666.

39. توحيد، ص 360.

40. رجال نجاشى،ص105ورجال‏كشّى،ج2،ص682.

دانلود مقاله الگوی غیرت دینی (حریز بن عبدالله سجستانی)

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مطالب مرتبط