w w w . a h l e b a i t p e d i a .com
دانشنامه اهل بیت
حدیث
نویسنده مقاله: علی حسین زاده
منتشر شده در: معرفت
رتبه مقاله: علمی- ترویجی
سال،شماره: سال بیست و دوم، آبان 1392، شماره 191، (10 صفحه - از 81 تا 90)

چكيده:
مسئله اى كه در اين تحقيق با آن روبه رو هستيم، معناى خلق نيكو، حد و مرز آن، بسترهاى زمينه ساز خوش اخلاقى، آثار آن و مهارت هايى براى ايجاد و تقويت خلق نيكوست. هدف اين پژوهش، يافتن بهترين راهكار براى ثبات و پايدارى زندگى، آرامش و نشاط اعضاى خانواده، تأمين مطالبات اعضا، رفع نيازمندى هاى عاطفى و احساسى و پيدا كردن سعادت و خوشبختى است. روش تحقيق در اين پژوهش، روشى تحليلى ـ توصيفى است كه بر داده هاى دينى و روان شناختى مبتنى است. يافته هاى اصلى اين تحقيق ضرورت توجه به شاخص هاى انتخاب همسر براى تأمين خوش اخلاقى فرزندان، داشتن مهارت كافى براى مواجهه با طبع هاى مختلف در زندگى و بهادادن به خوش اخلاقى به عنوان مبناى اصلى براى موفقيت در زندگى است.

مقدّمه

در منابع اسلامى، حسن خلق به عنوان عاملى بسيار مؤثر در سازگارى و تحكيم بنياد خانواده معرفى شده است. در روايتى، شخصى به نام حسين بن بشار واسطى مى گويد: نامه اى به امام رضا عليه السلام نوشتم و در آن نامه به حضرت عرضه داشتم: يكى از بستگانم براى خواستگارى به نزد من آمده، ولى بد اخلاق است. چه كنم؟ حضرت در پاسخ فرمودند: اگر بد اخلاق است، به او زن ندهيد (حرّعاملى، 1409ق، ج 20، ص 81). اين فرمايش امام عليه السلامجايگاه حسن خلق در زندگى زناشويى را نشان مى دهد.

در اين زمينه، كتاب هاى اخلاقى بسيارى وجود دارد؛ ازجمله: محجه البيضاء فيض كاشانى، جامع السعادات ملّامهدى نراقى و معراج السعاده ملّااحمد نراقى و نيز كتاب هايى با عنوان اخلاق اسلامى كه پديدآورندگان آنها، ضمن اشاره به نمونه هايى از اخلاق نيكو، از مباحث پيرامون آن نتيجه گرفته اند: يكى از عوامل مهم براى هم زيستى مسالمت آميزوآرامش درزندگى،خوش اخلاقى است.

سؤالات پژوهش حاضر عبارتند از: چه شاخص هايى براى شناسايى اخلاق نيكو وجود دارد؟ بسترهاى اصلى براى خوش اخلاقى كدام است؟ چه مهارت هايى براى تحقق و تقويت آن لازم است و چه آثارى در پى دارد؟

مفهوم خُلق

خُلق در لغت به معناى كيفيتى نفسانى است كه افعال به آسانى از آن صادر مى شود (طريحى، 1985م، ج 5، ص 157) و بعضى حسن را ضد قبح دانسته اند (ابن منظور، 1300م، ج 13، ص 114). بنابراين، حسن خلق به معناى كيفيت نيكوى نفسانى است كه رفتارهاى پسنديده بر اساس آن به سهولت صورت مى گيرد.

امام خمينى قدس سره در كتاب چهل حديث ضمن تعريف خُلق، به بيان تأثير حسن خلق در انجام آسان رفتار نيكو مى پردازند و مى گويند: بدان كه خلق عبارت از حالتى است در نفس كه انسان را دعوت به عمل مى كند بدون رويه و فكر. مثلاً، كسى كه داراى خلق سخاوت است، آن خلق او را وادار به جود و انفاق مى كند، بدون آنكه مقدّماتى تشكيل دهد و مرجحاتى فكر كند، گويى يكى از افعال طبيعيه از مثل ديدن و شنيدن است و همين طور است نفس عفيف كه اين صفت خلق آن شده است، به طورى حفظ نفس مى كند كه گويى يكى ازافعال طبيعيه اوست(خمينى،1373،ص434).

بنابراين، آن قسم خلق و خويى كه در شرع مقدس، ممدوح شناخته شده و با غرايز حيوانى و تمايلات نفسانى هماهنگ است، يا دست كم با آنها تضادى ندارد، حسن خلق است (خمينى، 1373 ب، ج 1، ص 198).

حد و مرز حسن خلق

هرچند حسن خلق مفهومى كلى است و مصاديق متعددى را دربر مى گيرد، ولى در منابع اسلامى به نمونه هايى از حسن خلق اشاره شده است. در زير به سه مورد از رواياتى كه به بيان مصاديق حسن خلق مى پردازد، اشاره مى كنيم:

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله پس از آنكه محبوب ترين مردم در پيشگاه خداوند متعال را خوش اخلاق ترين آنان معرفى مى كنند، به بيان ويژگى آنان مى پردازند و مى فرمايند: كسانى از شما كه بهترين اخلاق را دارند، متواضعند، با ديگران الفت مى گيرند و مردم نيز با آنها الفت مى گيرند، محبوب ترين شما نزد خدايند (طبرسى، 1412ق، ج 10، ص 333).

نيز امام رضا عليه السلام در پاسخ مردى كه از ايشان درباره محدوده حسن خلق پرسيده بود، فرمودند: حسن خلق اين است كه آنچه دوست دارى ديگران به تو دهند، تو نيز مثل آن رابه ديگران بدهى (ديلمى، 1412ق، ج 1، ص 135).

از امام صادق عليه السلام درباره حسن خلق سؤال شد، حضرت فرمودند: با مردم به نرمى برخورد كنى و به آنها جا بدهى، پاك و منزه و در كمال ادب سخن بگويى و در مواجهه با برادرانت متبسم و گشاده رو باشى (صدوق، 1413ق، ج 4، ص 412).

هرچند روايات فوق تنها به ذكر برخى از مصاديق حسن خلق پرداخته است، ولى ارائه اين مصاديق نشانگر آن است كه معصومان عليهم السلامحسن خلق را بيشتر در قالب روابط اجتماعى مورد توجه قرار داده اند.

حسن خلق در برقرارى ارتباط با همسر از آثار متعددى در سازگارى خانواده برخوردار است كه در اين بخش به بررسى اين نتايج مى پردازيم.

شرافت خانوادگى، بسترى براى خلق نيكو

يكى از زمينه هاى حسن خلق، نسب پاك و طهارت باطنى خانواده است كه آثار آن را مى توان در فرزندان و رفتار آنان مشاهده كرد. قرآن كريم مى فرمايد: وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِي خَبُثَ لاَيَخْرُجُ إِلاَّنَكِدا(اعراف:58)؛ سرزمين پاكيزه گياهش به فرمان پروردگارمى رويد،اماسرزمين بد طينت وشوره زارجزگياه ناچيز و بى ارزش از آن نمى رويد.

اساسا فرزند نمادى از خانواده خود است. در روايت آمده است: فرزند وجود محض و خالص پدر است (اربلى، 1381ق، ج 2، ص 65). فرزند آينه اى است كه مى تواند پدر را در خود نشان دهد. نه تنها پدر و مادر در روحيات فرزند نقش دارند، بلكه دايى نيز نقش اساسى دارد. در روايتى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايد: براى نطفه هاى خود گزينش كنيد؛ چراكه دايى در حكم يكى از دو نفرى است كه همبستر مى شوند (راوندى، بى تا، ص 12). شخصيت و ويژگى هاى دايى در فرزند بسيار تأثيرگذار است. پس بايد دقت كرد و به صورت گزينشى با فردى مثبت در بعد خانوادگى ازدواج كرد. چنانچه انسان نسبت به اين بسترها بى مبالات باشد، در زندگى با مشكلاتى روبه رو مى شود. در همين زمينه، در روايتى كه از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل شده، چنين آمده است: از گياه سبزى كه بر زباله ها روييده است، بپرهيزيد. سؤال شد: اى رسول خدا، مقصود از گياه سبزى كه بر زباله روييده است، چيست؟ حضرت فرمودند: زن زيبايى كه در خانواده اى ناشايسته رشد كرده باشد (مفيد، 1413ق، ص 512).

البته اين يك قاعده عمومى است كه براى انتخاب آسان تر فرد مطلوب، خانواده راهنماى خوبى است، ولى گاهى افرادى پيدا مى شوند كه هرچند شرافت كمى از ناحيه خانواده دارند، اما خود انسان شريف و پاكى هستند. اولاً، چنين كسانى در اقليت هستند و ثانيا، شناسايى آنها كار ساده اى نيست. پس براى اطمينان بيشتر، بايد به قاعده عمومى توسل جست تا از آرامش بيشترى برخوردار بود.

انسان هاى شريف به طور كلى از رأفت و آرامش خاصى برخوردارند و برخلاف انسان هاى خبيث كه تندخو و عصبى هستند، آنها متين برخورد مى كنند. امام صادق عليه السلام مى فرمايد: كسى كه كريم الاصل است و از شرافت خانوادگى برخوردار است، قلبى ليّن و آرام دارد و كسى كه اصل پسنديده اى ندارد، از قساوت قلب برخوردار است (كلينى، 1365ق، ج 1، ص 27).

رفتارهاى انسان برخاسته از حالت هاى درونى اوست. چنانچه انسان از نرمش و عطوفت بهره داشته باشد، در مواجهه با ديگران پرجاذبه و كم تنش ظاهر مى شود، ولى اگر از درون، انسانى خشن و عصبى باشد، در برابر ديگران دافعه اى قوى دارد و از جاذبه ضعيف برخوردار است. از همين روست كه اميرمؤمنان على عليه السلام مى فرمايد: كسى كه عنصر وجودى او خبيث باشد، نشستن با او رضايتمندى نمى آورد و چنين كسى باعث نارضايتى ديگران مى شود (تميمى آمدى، 1366،ص409). خميرمايه عنصر وجودى هر كس همان چيزى است كه از خانواده گرفته است.

ازآنجاكه رفتار انسان نماد بيرونى شخصيت اوست و شخصيت او عمدتا برخاسته از ويژگى هايى است كه از خانواده به دست آورده است، طهارت و شرافت خانوادگى او نقش چشمگيرى در رفتار نيك او دارد. معروف است كه از كوزه همان برون تراود كه در اوست و اين نكته در متون دينى ما ريشه دارد. اميرمؤمنان على عليه السلام مى فرمايد: كسى كه كريم الاصل است و از شرافت خانوادگى برخوردار است، رفتارش نيكوست (مجلسى، 1404ق، ج 75، ص 91).

ازدواج با فرد خوش اخلاق، بستر خلق نيكو

ازآنجاكه اخلاق حسنه گاهى به صورت طبيعى و فطرى و گاه با عادت دادن خود به انجام كارهاى زيبا و در مواردى با مشاهده، مصاحبت و هم نشينى با افرادى كه داراى رفتارهاى زيبا هستند، به دست مى آيد (فيض كاشانى، 1383، ج 5، ص 108)، تغيير دادن اين اخلاق گرچه محال نيست، ولى آسان هم نمى باشد. بر اين اساس، فردى كه مايل است زندگى گوارا، آسيب ناپذير، سرشار از لطف و محبت و... داشته باشد، در همان ابتداى تشكيل خانواده بايد در جست وجوى همسرى باشد كه از اخلاق خوش و خوى پسنديده برخوردار باشد. با توجه به اين اصل، سفارش اكيد اسلام در ميان همه ويژگى هايى كه درباره انتخاب همسر مطرح است، بر موضوع صفات اخلاقى وى متمركز شده است. در روايتى، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايند: هرگاه كسى به خواستگارى نزد شما آمد كه اخلاق و دين او را پسنديديد، شرايط ازدواج او را فراهم آوريد. راوى مى پرسد: اى رسول خدا، هرچند از نظر نسب پست باشد؟ حضرت مى فرمايند: هنگامى كه كسى به نزد شما آمد و اخلاق و دين او را پسنديديد، براى ازدواج زمينه سازى كنيد كه اگر چنين نكنيد فتنه و فساد بزرگى در زمين رخ خواهد داد (حرّعاملى، 1409ق، ج 20، ص 78). روايات متعددى به اين مضمون وارد شده است كه نشان مى دهد خوش اخلاقى بسيارى از كاستى هاى فرد را جبران مى كند و پرهيز از ازدواج با چنين فردى آسيب هاى اجتماعى فراوانى را به دنبال مى آورد. از سوى ديگر، فرد بداخلاق هرچند امتيازات ديگرى داشته باشد، صلاحيت لازم براى ازدواج را ندارد. معصومان عليهم السلام نيز اصحاب خود را از ازدواج و وصلت با چنين افرادى بر حذر داشته اند.

از مهم ترين بسترهاى سازگارى ميان همسران آن است كه در هنگام ازدواج، خوش اخلاقى را به عنوان يكى از اصلى ترين ملاك هاى گزينش قرار دهيم و با فرد خوش اخلاق ازدواج كنيم. حال چنان كه دقت لازم به هنگام ازدواج مراعات نشد و با فرد بداخلاق ازدواج صورت گرفت چه بايد كرد؟

از تعاليم قرآن كريم استفاده مى شود در چنين وضعيتى بايد تلاش كرد كه پيوند ازدواج از هم نپاشد و وحدت خانواده از بين نرود، هرچند لازم باشد كه يك طرف، براى حفظ خانواده و بقاى زندگى زناشويى، در برابر طرف ديگر، انعطاف بيشترى از خود نشان دهد و حتى از حق مسلم خود بگذرد. خداوند متعال در قرآن به مردان مؤمن دستور مى دهد كه با همسران خود به شيوه هاى پسنديده معاشرت كنند و سپس خطاب به آنان مى فرمايد: ... فَإِن كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللّهُ فِيهِ خَيْرا كَثِيرا(نساء: 19)؛ اگر از آنها دل خوش نبوديد (فورا تصميم به جدايى نگيريد) چه بسا چيزى خوشايند شما نباشد و خداوند براى شما خير فراوانى در آن قرار داده باشد.

معاشرت نيكو با همسر بداخلاق نوعى تحميل بر نفس براى ما محسوب مى شود كه در عين سختى، نتايج بسيار ارزشمند معنوى را به دنبال مى آورد. نقل شده است كه ابن سينا آوازه شيخ ابوالحسن خرقانى را شنيده بود و به قصد ديدار با او عازم خرقان شد. چون به منزل شيخ رسيد، شيخ براى جمع آورى هيزم به صحرا رفته بود. او پرسيد: شيخ كجاست؟ زنش گفت: با آن زنديق كذّاب چه كار دارى؟ و زبان به بدگويى او گشود! ابن سينا عزم صحرا كرد و شيخ را ديد كه هيزم بر شيرى نهاده است و مى برد. ابن سينا پرسيد: اين چه حالت است؟ شيخ گفت: آرى تا ما بار چنان گرگى (همسر) نكشيم، چنين شيرى بار ما را نكشد! (عطار نيشابورى، 1374، ص 578). پس در ره گذر صبر بر سوء اخلاق همسر و معاشرت پسنديده با وى، علاوه بر آسيب ناپذيرى بنياد خانواده، بركات معنوى متعددى نيز نصيب همسر مى شود. درمان رذايل اخلاقى بسيارى (از قبيل كبر، غرور، عجب و...) از راه تعامل صحيح با همسر كج خلق حاصل مى شود. به همين دليل است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله صبر مرد بر سوءخلق همسر را بسيار باارزش دانستند و فرمودند: كسى كه بر بداخلاقى همسرش صبر پيشه سازد و آن را به حساب خداوند بگذارد، خداوند (هر بار) صبر كردن او را با اجرى همچون اجر ايوب در مقابل بلاهايش جبران مى كند(حرّعاملى،1409ق،ج20،ص164).

آثار حسن خلق در سازگارى همسران

حسن خلق در ابعاد مختلف زندگى تأثيراتى دارد كه زمينه هاى آرامش را فراهم مى سازد. در ذيل، به مهم ترين آنها اشاره مى شود:

1. ايجاد و تثبيت محبت

از مهم ترين نتايج خوش خلقى ايجاد محبت در ميان همسران و تثبيت و تقويت آن است. اميرالمؤمنين على عليه السلام در روايتى، كسب محبت را پيامد حسن خلق برشمرده اند (تميمى آمدى، 1366، ص 254). آن حضرت در روايت ديگرى حسن خلق را باعث محبت و تأكيدكننده مودت دانسته و فرموده اند: حسن خلق باعث محبت و تأكيدكننده مودت است (همان).

در بيان تفاوت ميان محبت و مودت، لغويان نظرات مختلفى دارند: صاحب كتاب معجم مقائيس اللغه ودّ را كلمه اى مى داند كه بر محبت دلالت مى كند. بر اين اساس، مودت محبتى است كه اظهار مى شود. الفروق اللغويه محبت را ناشى از ميل طبيعى و حكمت، اما مودت را تنها ناشى از ميل طبيعى دانسته است (مصطفوى، 1360، ص 63و64). بر اساس معناى اول، حسن خلق زمينه اظهار محبت را فراهم مى سازد و از آنجاكه دوستى وقتى ابراز شود، تأثير شگرفى بر تداوم زندگى زناشويى دارد (حرّعاملى، 1409ق، ج 20، ص 23) و موجبات سازگارى هرچه بيشتر آنان را فراهم مى كند، آرامش خاصى در زندگى پديد مى آيد. بر اساس معناى دوم، روايت پيشين روشنگر آن است كه حسن خلق زمينه ساز ميل طبيعى همسران به يكديگر مى شود و بديهى است كه اين ميل و گرايش طبيعى، بر استقرار فضاى صلح و سازش ميان آنها بسيار مؤثر خواهد بود.

2. افزايش روزى

بسيارى از مشكلاتى كه در خانواده، ميان همسران بروز مى كند، ناشى از مشكلات و تنگناهاى اقتصادى است. آن گاه كه نيازهاى ضرورى خانواده در بعد مادى بى پاسخ بماند و همسران نيز از بينش توحيدى كم بهره و يا بى بهره باشند، به مرور زمينه ابراز نارضايتى از وضع موجود و به تبع آن، ناسازگارى آنان فراهم مى شود. در منابع اسلامى، علاوه بر كار و فعاليت، حسن خلق نيز به عنوان عاملى تأثيرگذار در رشد اقتصادى معرفى شده است. اميرالمؤمنين على عليه السلام جايگاه گنج هاى روزى را در اخلاق نيكو دانسته اند (محمدى رى شهرى، 1379، ذيل ماده رزق). همچنان كه امام صادق عليه السلام حسن خلق را عامل افزايش رزق برشمرده اند (همان).

روشن است كه اقبال عمومى به افراد متواضعى كه خوش اخلاق هستند و به مردم الفت مى گيرند، قابل مقايسه با ديگران نيست. مردم ترجيح مى دهند انسان هاى خوش اخلاق را به كار گيرند، به استخدام آنان درآيند، با آنان معامله كنند و ميان خود و آنها پيوند برقرار كنند و اين شايد خود يكى از عوامل جلب روزى به شمار رود. بر همين اساس، اميرالمؤمنين على عليه السلام حسن خلق را موجب رفعت و ارتقاى سطح زندگى دانسته اند (تميمى آمدى، 1366، ص 254). علاوه بر حسن خلق در معاشرت اجتماعى كه زمينه ساز افزايش روزى است، نيكوكارى و خوش اخلاقى با خانواده نيز تأثير ويژه اى در اين زمينه دارد، چنان كه امام صادق عليه السلام فرموده اند: هر كه با خانواده خود نيكوكار باشد، روزى اش زياد شود (محمدى رى شهرى، 1379، ذيل ماده رزق).

3. گوارا ساختن زندگى

آثارى كه برشمرده شد، زمينه ساز زندگى طيب و گوارا براى همسران خواهدشدكه اين همه درپرتوحسن خلق حاصل مى شود.

اميرالمؤمنين عليه السلام خوش خويى را موجب طهارت و پاكيزگى زندگى دانسته اند (تميمى آمدى، 1366، ص 254) و امام صادق عليه السلام نيز فرموده اند: هيچ شيوه زندگانى گواراتر از زندگانى آميخته با حسن خلق نيست (كلينى، 1365ق، ج 8، ص 244).

مسلما زندگانى همراه با مسرت، شادابى و طهارت جايى براى ناسازگارى باقى نخواهد گذاشت. حال آنكه بد اخلاقى نتيجه همه اعمال نيك را بر باد مى دهد و موحب مى گردد تا فرد چشم خود را بر تمام خوبى هاى همسرش ببندد و تنها نگاه خود را به سوءخلق او معطوف سازد. همسر بداخلاق اگر وجودش به مثابه عسل باشد، بايد بداند كه بدخلقى آن گونه وجود او را به فساد مى كشاند، كه سركه عسل را (حرّعاملى، 1409ق، ج 12، ص 152).

از روايتى كه گذشت، روشن مى شود كه خوش خويى از عواملى است كه زندگى همسران را آسيب ناپذير مى سازد. در روايات، آثار ديگرى همچون آسانى راه (تميمى آمدى، 1366، ص 254)، عمران و آبادى (كلينى، 1365ق، ج 2، ص 100) و سعادت مندى (نورى، 1408ق، ج 8، ص 446) براى خوش خلقى ذكر شده است. تأثير اين آثار بر استحكام بنياد خانواده بسيار روشن است.

از آنچه در خصوص اهميت و آثار حسن خلق در زندگى گفته شد، روشن مى شود كه خوش خلقى امرى غيرضرورى و تشريفاتى در خانواده نيست، بلكه تأمين كننده زندگى سعادت مندانه است. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايد: اگر انسان به پيامدهاى خوش اخلاقى آگاه باشد به خلق خوش احساس نياز مى كند (مجلسى، 1404ق،ج10، ص 369).

اين بخش را با ذكر روايتى ارزشمند در خصوص اهميت خوش خويى در زندگى خانواده از رسول خدا صلى الله عليه و آله به پايان مى بريم.

وقتى خبر وفات سعدبن معاذ به پيامبر صلى الله عليه و آلهرسيد، حضرت دستور داد او را غسل دهند و كفن كنند. آن گاه با پاى برهنه در تشييع جنازه سعد شركت كردند؛ گاهى قسمت راست تابوت و گاهى قسمت چپ آن را مى گرفتند. وقتى جنازه به قبر رسيد، حضرت وارد قبر شدند و سعد را در قبر گذاشتند و لحد را چيدند. مادر سعد چون چنين ديد، گفت: اى سعد، گوارا باد تو را بهشت. حضرت فرمود: مادر سعد، ساكت باش! سعد دچار فشار قبر شد. به هنگام بازگشت، اصحاب به حضرت گفتند: يا رسول اللّه، در تشييع جنازه سعد كارى كردى كه براى ديگران نكرده بودى، پس چگونه او دچار فشار قبر شد؟ حضرت فرمود: او با خانواده اش بداخلاق بود!

مهارت هايى براى ايجاد و تقويت خلق نيكو

براى دستيابى به خلق نيكو و بهره مندى از آثار آن در زندگى، بايد از مهارت هايى استفاده كرد تا به اين مهم نايل شد. اينك به بخشى از اين مهارت ها اشاره مى كنيم:
1. گوش دادن

در تعاملات ميان فردى، گوش دادن اهميت زيادى دارد. ما براى پاسخ دهى مناسب به ديگران بايد به پيام هاى آنان توجه كنيم و پاسخ هاى بعدى آنها را نيز به اين پيام ها مرتبط سازيم. وقتى كسى نياز به صحبت كردن و درك شدن از سوى ما دارد، به شكل هم دلانه به او گوش مى دهيم. در اين گونه مواقع، نسبت به شنيدن و درك افكار، اعتقادات و احساسات طرف مقابل ابراز تمايل مى كنيم. گوش دادن همدلانه اثر بيرونى دارد و به نفع گوينده است و بيشتر ميان دوستان صميمى، زن و شوهرها و مشاوران و مراجعان پديد مى آيد (هارجى، 1377، ص 220).

بنابراين، گوش دادن همدلانه از مهارت هاى مؤثر در حاكميت حسن خلق بر روابط همسران است و آنان بايد از اين مهارت برخوردار باشند.

اگرچه ما مى توانيم بدون ابراز هرگونه نشانه اى دالّ بر گوش دادن، به حرف هاى همسر خود گوش دهيم، اما بهتر است اين موضوع را به او نشان هم بدهيم.

برخى از علايم غيركلامى كه نشان دهنده توجه ما به سخنان همسر است، عبارت است از:

الف. لبخندهاى مناسب كه نشانه تمايل ما به ادامه گفت وگو و يا لذت بردن ما از سخنان طرف مقابل است.

ب. تماس چشمى مستقيم كه نشانه گوش دادن به گفته هاى طرف مقابل است.

ج. منعكس كردن حالت هاى چهره اى سخنگو به خودش به منظور بازگردانى پيام هاى هيجانى او و همدلى با وى.

د. اتخاذ وضعيت بدنى كه نشانگر توجه ماست (مثلاً، خم شدن به جلو يا تكيه دادن به دو طرف صندلى) (همان، ص 237).

به هنگام گوش دادن به سخن همسر، بايد با تمام وجود به او توجه كنيم و در ضمن، از استفاده نامطلوب از گوش دادن همچون مچ گيرى، خرده گيرى و... نيز خوددارى كنيم و گوش خوبى براى او باشيم. همچنان كه خداوند متعال نيز رسول خود را گوش خير ناميد و فرمود: بگو گوش دادن او به نفع شماست، او به خداوند ايمان دارد و مؤمنان را تصديق مى كند (توبه: 61).

2. تغافل

تغاقل روشى است كه زمينه خوش خلقى در ميان همسران را ايجاد مى كند. تغافل آن است كه آدمى چيزى را بداند و از آن آگاه باشد، ولى با اراده و عمد، خود را غافل نشان دهد. اين يكى از نمودهاى مهم خوش خلقى با همسر است؛ يعنى رفتارهاى نامطلوب او را كه چندان چشمگير نبوده و در خفا صورت گرفته است، به رخ او نكشيم و خود را غافل از آن نشان دهيم. كسانى كه مدام رفتار همسر خود را زيرنظر دارند و وانمود مى كنند كه به شدت از او مراقبت مى كنند، علاوه بر آنكه چهره اى بداخلاق ازخود به نمايش مى گذارند، به كژرفتارى هرچه بيشتر همسر خود نيز دامن مى زنند.

براى اينكه خود را كنترل كنيد لازم است هر موضوعى را كه موجب اوقات تلخى شما مى شود، روى يك تكه كاغذ يادداشت كنيد. در موقع ناراحتى، گله خود را اظهار نكنيد. وقتى كه شما و همسرتان در آرامش روحى هستيد، آن وقت شكايات را بيرون بياوريد و پيش خود بخوانيد بيشتر گله ها و شكايات به قدرى در نظر شما كوچك و ناچيز جلوه خواهد كرد كه از مطرح كردن آن خجالت مى كشيد و يادداشت را پاره كرده و به دور مى اندازيد، اما وقتى درباره گله هاى عمده با همسرتان صحبت مى كنيد، سعى نماييد كه عاقل، متين و منطقى باشيد. بدون شك، شكايات شما با همكارى و علاقه دوجانبه از بين خواهد رفت (كارنگى، 1376، ص 155).

اميرالمؤمنين على عليه السلام با اشاره به نقش مهم تغافل در آرامش زندگى مى فرمايند: كسى كه تغافل نكند و چشم خود را از بسيارى از امور نبندد، زندگانى تلخى خواهد داشت (تميمى آمدى، 1366، ص 451).

3. آشتى كردن

آشتى كردن درپى تلاش يك عضو خانواده براى بهبود رابطه با عضو ديگر خانواده صورت مى گيرد. اين فرايند به قيمت به جان خريدن خطر، فروريختن ديوارهاى بى اعتمادى ميان اعضاى خانواده و برقرارى ارتباط باز و آزاد با يكديگر است. آشتى كردن همچنين شامل كنار زدن سرگذشت (سناريو) كهنه خانوادگى است (كنت، 1382، ص 195).

پس آشتى كردن عامل مهم خوش خلقى و پس زدن اختلافات بى ارزش گذشته است و موجب مى شود تا سردى در روابط همسران به درازا نكشد و مودت و محبت مجددا در روابط حاكم گردد. به همين منظور، در روايات اولياى دين قهر و هجران بيش از سه روز مذمّت گرديده و موجب عقوبت هاى دنيوى و اخروى به شمار آمده است (حرّعاملى، 1409ق، ج 12، ص 260).

4. سخاوت مندى

در موارد زيادى، امساك و خوددارى از بذل و بخشش به همسر عامل تندخويى و بداخلاقى طرف مقابل مى شود. از سوى ديگر، سخاوت مندى و بذل و بخشش به همسر، آن هم بدون درخواست قبلى وى از مصاديق خوش اخلاقى همسر شمرده شده است كه به رفتار و اخلاق پسنديده طرف مقابل نيز منجر مى شود.

اميرالمؤمنين على عليه السلام مى فرمايد: خوش خلقى در سه چيز است: دورى كردن از حرام، كسب حلال و توسعه اقتصادى بر خانواده (مجلسى، 1404ق، ج 68، ص 394).

5. شوخ طبعى

شوخ طبعى يكى از بهترين سازوكارهاى دفاعى است. شوخ طبعى احساس كارآمدى ما را بالا مى برد و باعث مى شود به جاى اينكه ترس و دست پاچگى مسير ما را در مقابل تنش روشن سازد، به آسانى و بدون ناراحتى با رويدادها مقابله كنيم و خويشتن را تأييد كنيم، از مشكل فاصله بگيريم و با اين برخورد، فرصتى پيدا كنيم تا راه حل هايى را بيابيم و براى مقابله عميق تر با مشكل از آن استفاده كنيم. سرانجام، ما در هر موقعيتى كه باشيم، به حمايت ديگران نيازمنديم و اساسا حمايت ديگران هرچه عميق تر باشد احساس رضايتمندى ما نيز بيشتر است. مردمى كه ما مى خواهيم با آنها باشيم و در مواقع خطر از حمايت آنان برخوردار شويم، دوست دارند در كنار افرادى باشند كه شاد، سر حال و شوخ طبع هستند. يك شخص نمى تواند دو حالت واقعى غم و شادى را با هم داشته باشد، بلكه مى تواند به ظاهر غم را آشكار نسازد و با رفتار خود فرصتى را پيدا كند تا از عوارض منفى تنش دور بماند.

البته اين نكته حايز اهميت است كه خوش خلقى در صورتى محصول شوخ طبعى است كه شوخى عارى از طعن و تمسخر بوده و آسيب هاى جانبى به همراه نداشته باشد.

6. تغذيه مناسب

انتخاب غذا نقش ويژه اى در خوش خلقى يا بدخلقى ايفا مى كند. از منابع دينى استفاده مى شود كه برخى غذاها در خوش خلقى تأثيرگذارند.

رسول خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايند: كسى كه چهل روز بر او بگذرد و گوشت نخورد، بداخلاق مى شود و كسى را كه بداخلاق شد، گوشت اطعام كنيد (حرّعاملى، 1409ق، ج 25، ص 41).

از اين حديث و امثال آن، استفاده مى شود كه در گوشت ماده اى است كه اگر براى مدت طولانى از بدن قطع شود، در روحيات و اخلاق فرد اثر مى گذارد و كج خلقى به بار مى آورد (مكارم شيرازى، بى تا، ج 1، ص 211). آن حضرت در روايتى ديگر فرمود: از روغن استفاده كنيد؛ چراكه اخلاق را نيكو مى سازد (نورى، 1408ق، ج 6، ص 365). توجه دقيق به وعده هاى غذايى، به ويژه صبحانه و مواد غذايى مناسب، زمينه ساز خوش خلقى همسران را فراهم مى سازد.

7. ايفاى نقش مقابل

ايفاى نقش مقابل با اجازه دادن خانواده براى درك نظر ديگران از چشم انداز مساعد ديگرى به آنها كمك مى كند تا ديد تازه اى پيدا كنند. در اين مهارت، فرد نقش همسرش را تقبل مى كند و آن گاه مشكل خاصى را در اين رابطه از چشم انداز شخصى ديگر به بحث مى گذارد. افراد غالبا از اينكه همسرشان چقدر مى تواند ديد مقابل را با دقت ارائه كند، شگفت زده مى شوند. همچنين آنها از اينكه چه طور نداى منطقى و تظلم خواهى از زبان همسرشان بيرون مى آيد، متعجب مى مانند (كنت، 1382، ص 197). در اين مهارت، فرد با بيان مشكل همسر از ديد او، درك تازه اى نسبت به مشكلات او پيدا مى كند و قادر به ارائه توجيه و تبيين ديگرى درباره اعمال و رفتار همسرش خواهد بود.

در منابع اسلامى نيز اين مهارت با عناوينى همچون ميزان قرار دادن خود و جايگزين ساختن خود به جاى ديگران و... مطرح شده كه در اينجا به يك نمونه كه در وصاياى اميرالمؤمنين عليه السلام به امام حسن عليه السلام ارائه شده است، اشاره مى كنيم: پسرم! خويشتن را معيار و مقياس قضاوت ميان خود و ديگران بگير. پس آنچه را براى خود دوست مى دارى براى ديگران دوست بدار و آن چه براى خود نمى پسندى بر ديگران نيزمپسند.ستم مكن، همان گونه كه دوست ندارى به تو ستم شود و نيكى كن، همان طور كه دوست دارى بر تو نيكى كنند (نهج البلاغه، نامه 31).

بديهى است درك تازه از موقعيت ها و رفتارهاى همسر، كه محصول مهارت ايفاى نقش مقابل است، راه را براى كژخلقى در برابر بسيارى از رفتارهاى به ظاهر نامطلوب همسر خواهد بست.

8. تقويت مثبت

تقويت مثبت يك شيوه بده و بستان رفتارى است كه زن و شوهر را مقيد به مشاهده دقيق يكديگر مى كند. آن گاه موقعى كه يكديگر را به گفتن چيزى يا انجام كارى وامى دارند كه احساس خوبى در آنها به وجود مى آورد، آشكارا به صورت لفظى يا غيرلفظى از يكديگر قدردانى مى كنند (كنت، 1382، ص 189). تقويت همسر در هنگامى كه او رفتار حاكى از خوش خلقى را به منصه ظهور مى رساند، در نهادينه شدن اين گونه رفتارها در او نقش بسزايى دارد. براى كاربرد مطلوب مهارت تقويت، توجه به نكات زير لازم است:

در نظر گرفتن ويژگى هاى همسر ازجمله سن، امور مورد علاقه او و... بايد در انتخاب نوع تقويت ملحوظ گردد؛ چراكه ممكن است چيزى نسبت به يك فرد در موقعيتى معين، تقويت كننده و نسبت به فردى ديگر يا موقعيتى ديگر، غيرتقويت كننده به شمار رود.

بايسته هاى تقويت:

خالص بودن تقويت: تقويت بايد نشانگر اخلاص تقويت كننده باشد. در غير اين صورت، ممكن است حمل بر ريشخند، انتقاد ناموجه يا گاهى يك عادت خسته كننده شود. در اينجا مكمل بودن رفتار كلامى و غيركلامى بسيار اهميت پيدا مى كند.

وابستگى تقويت: براى مؤثر ساختن تقويت كننده ها بايد آنها را به عمل خاصى كه قصد اصلاح آن را داريم، وابسته كنيم. مثلاً، اگر همسر ما معمولاً به درخواست هاى ما با لحن پرخاشگرانه پاسخ مى دهد، آن گاه كه بر خلاف معمول با لحنى ملايم و محبت آميز پاسخ مى دهد، به او بگوييم: اين لحن شما گوش نوازترين لحنى است كه در گفت وگو با ديگران شنيده ام.

فراوانى تقويت: لازم نيست براى افزايش هر پاسخ، آن را مدام تقويت كرد. شواهد نشان مى دهند كه پس از يك دوره تقويت مستمر،مى توان ازفراوانى تقويت كاست،بى آنكه رفتار موردنظر كاهش يابد. به اين عمل تقويت ناپياپى مى گويند كه مقاومت در برابر خاموشى را افزايش مى دهد.

تنوع تقويت: استفاده مداوم و بى استثنا از تقويت كننده اى خاص، باعث خواهد شد تا آن تقويت كننده خاصيت تقويت كننده اى خود را از دست بدهد. اگر ما به تمام جملات همسر با كلمه خوبه پاسخ دهيم، اين كلمه به تدريج بى ارزش خواهد شد و اثرات تقويتى خود را از دست خواهد داد. بنابراين، بايد تلاش كنيم از ابزارها و رفتارهاى تقويت كننده مختلفى استفاده كنيم و در عين حال، اطمينان پيدا كنيم كه تقويت هاى ما مناسب بوده اند (هارجى، 1377، ص 105).

نتيجه گيرى

توجه به حد و مرز حسن خلق، بسترهاى تحقق و تقويت آن و آثار خوش خلقى از مهم ترين عوامل براى زندگى سالم و بانشاط است. براى رسيدن به اين مهم، شرط لازم، شناخت صحيح زن و مرد از يكديگر است؛ چراكه نمادهاى خوش اخلاقى در دنياى زن و مرد با توجه به روحيه ها، سليقه ها، برداشت ها و خواسته هاى آنان متفاوت است. اين تفاوت اقتضا مى كند هريك ديگرى را به خوبى بشناسند تا با درك درست خود از ديگرى خلق نيكويى از خود به نمايش بگذارد. شناخت درست تفاوت ها سبب مى شود تا هريك از زن و مرد مهارت هاى متناسبى را براى ايجاد و تقويت خلق نيكو انتخاب كند. بى شك، براى وصول به تقويت مثبت بايد به خالص بودن، فراوانى، تنوع و وابستگى آن به رفتار مثبت توجه كرد. آگاهى از آثار و بركات خوش اخلاقى انگيزه انجام رفتارهاى مثبت را در ميان اعضاى خانواده افزايش مى دهد.
منابع

ابن منظور، محمدبن مكرم(1300م)، لسان العرب،بيروت، دارصادر.

اربلى، على بن ابراهيم (1381ق)، كشف الغمة، تبريز، بنى هاشمى.

تميمى آمدى، عبدالواحدبن محمد (1366)، غررالحكم و دررالكلم، قم، دفتر تبليغات اسلامى.

حرّعاملى، محمدبن حسن (1409ق)، وسائل الشيعه، قم، آل البيت.

خمينى، روح اللّه (1373الف)، چهل حديث، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى.

خمينى روح اللّه (1373 ب)، شرح و تفسير دعاى مكارم الاخلاق، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى.

ديلمى، حسن (1412ق)، ارشاد القلوب، قم، رضى.

راوندى، فضل اللّه (بى تا)، النوادر، قم، دارالكتاب.

صدوق، محمدبن على (1413ق)، من لايحضره الفقيه، قم، جامعه مدرسين.

طبرسى، فضل بن حسن (1412ق)، تفسير مجمع البيان، قم، رضى.

طريحى، فخرالدين (1985م)، مجمع البحرين، بيروت، جامعه مدرسين.

عطار نيشابورى، فريدالدين (1374)، تذكرة الاولياء، تهران، صفى عليشاه.

فيض كاشانى، ملّامحسن (1383)، المحجة البيضاء، قم، جامعه مدرسين.

كارنگى، دوروتى با همكارى ديل كارنگى (1376)، آيين همسردارى، ترجمه مهستى شهلائى، تهران، نقش و نگار.

كلينى، محمدبن يعقوب (135ق)، الكافى، تهران، دارالكتب الاسلامية.

كنت، ديويس (1382)، خانواده، راهنماى مفاهيم و فنون براى متخصص ياورى، ترجمه فرشاد بهارى، تهران، تزكيه.

مجلسى، محمدباقر (1404ق)، بحارالانوار، بيروت، مؤسسة الوفاء.

محمدى رى شهرى، محمد (1379)، ميزان الحكمه، قم، دارالحديث.

مصطفوى، حسن (1360)، التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب.

مفيد، محمدبن نعمان (1413ق)، المقنعه، قم، كنگره شيخ مفيد.

مكارم شيرازى، ناصر (بى تا)، اخلاق در قرآن، قم، مدرسه امام على بن ابيطالب.

نورى، ميرزاحسين (1408ق)، مستدرك الوسائل، قم، مؤسة آل البيت.

هارجى، اون (1377)، مهارت هاى اجتماعى در ارتباطات ميان فردى، ترجمه خشايار بيگى، تهران، رشد.

pdf دانلود مقاله خلق نیکو: بسترها، کارکردها و مهارت ها (311 KB)

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید