w w w . a h l e b a i t p e d i a .com
دانشنامه اهل بیت
حدیث
نویسنده مقاله: محمد حسين واثقى راد
منتشر شده در: کاوشى نو در فقه اسلامى
رتبه مقاله: علمی-پژوهشی
سال،شماره: پاییز 1373 - شماره 1 ص 295

حكم شطرنج در نظرگاه شيخ انصارى

محمد حسين واثقى راد

متن مقاله

پيش از بررسى حكم فقهى شطرنج, براى درك بهتر مسأله, نگاهى داريم به معناى لغوى, تاريخچه پيدايش, چگونگى ورود آن به جوامع اسلامى و برخورد مسلمانان با آن و...

معناى لغوى

شترنگ, با (گاف), فارسى و بر وزن و معناى شطرنج, بازى است معروف و مشهور, ساخته حكيم داهر هندى, يا پسر او.1

شطرنج بازى فكرى است كه در آن به وسيله مهره هايى به نام: شاه, وزير, اسب, رخ, فيل, پياده يا بيدق, روى صفحه هشت در هشت چهار خانه اى حركت مى كنند2.

علت نام گذارى اين بازى به شترنگ, روشن نيست. برخى اين واژه را مركب از (شت) و (رنگ) دانسته اند, يعنى شش رنگ3.

براى (شت) دو معنى ذكر كرده اند:

1 . (شَتْ) به فتح اول و سكون ثانى, مخفف (شتل) زرى باشد كه در آخر قمار, به حاضران بدهند.

2 . لفظى است فارسى, ترجمه لفظى كه در عربى (حضرت) گويند4.

براى (رنگ) نيز, سى و سه معنى ذكر كرده اند كه از جمله آن, قمار و حاصل قمار است.

گفته اند: (شت) واژه اى است هندى. به معناى (حضرت) در نوشته هاى قديم فارسى نيامده و در فرهنگ جهانگيرى كه در هند نوشته شده نيز به اين معنى نيامده است. در همه فرهنگها (شت) مخفف (شتل) مصطلح در قمار ياد شده است5.

پيدايش شطرنج

(بعضى از دانايان هند, گويند:

مرگ بر كشور هند, فزونى يافت. دانشمند ان مردند و حكومت, ناتوان شد. مرد خردمندى, به نام (قفلان), نزد پادشاه رفت و گفت: (انسانها جزئى از حيوانات هستند و حيوانات كوچك و ناچيزترند از آن كه خالقى امور آنها را تدبير كند, بلكه امور آنها, به فلك مربوط است.)

پادشاه از او خواست, تا تصوير و دليل اين سخن را بياورد.

وى, (نرد) را طراحى كرد كه بر اساس گردش زمان, كه يك سال است, مطابق با دوازده ماه در دوازده برج و سى روز درسى در جه و ايّام هفته و سيّارات هفتگانه ساخته شده است.

براى اين (بازى), تخته اى قرار داد شبيه سال و در آن, 24 خانه در نظر گرفت, به عدد ساعات شب و روز كه در هر طرف دوازده خانه مى باشد و در آن خانه ها سى نگهبان, قرار دارد, تشبيه به قرار گرفتن روزها در برجها و دو مهره, تشبيه به شب و روز, كه شش جهت دارد.

عدد شش, كامل ترين عدد است كه نصف و يك سوم و يك ششم دارد. و در هرمهره, نقطه هايى تعبيه كرد كه چگونگى قرار گرفتن اين مهره بر روى تخته, وضعيت بازى را تعيين مى كند.

وقتى (قفلان), اين بازى را اختراع كرد و به شاه ارائه داد, وى خوشحال شد. و امور اهل هند, به گونه اى گذشت كه گويى, گردش ايّام و افلاك, آن را تعيين و تدبير مى كنند و آدمى در سرنوشت خود, دخالتى ندارد. زمان به همين منوال گذشت و مردم, امورشان را مربوط به فلك مى دانستند, تا (بلهيت) زمام كشور را به دست گرفت. وى , از چنين شيوه اى, خوشش نيامد. پرسيد: از دين (برهمن) كسى باقى مانده است؟

مردم, شخصى را كه دين و خرد داشت, به وى معرفى كردند و (بلهيت) او را خواست و موضوع را در ميان گذاشت.

او گفت: من دليلى ارائه مى دهم كه به وسيله آن, خردمند و ناتوان و دانا و جاهل و... شناخته شوند.

وى, شطرنج را ساخت كه در فارسى, هشت رنج گويند. هشت يعنى ثمانيه و رنج يعنى صفحه. اين صفحه را هشت در هشت قرار داد كه حاصل ضرب آنها, شصت و چهار خانه مى شود. و جمعاً, سى و دو مهره قرار داد, كه بين دو رنگ تقسيم مى شوند و شانزده را بر شش صورت تقسيم كرد: شاه و وزير (در هركدام يك عدد) دو رأس فيل, دو عدد رخ, دو رأس اسب و ديگر سربازان.

حكيم گفت: چيزى ارجمندتر از جنگ نيست; چرا كه در جنگ, برترى صاحب اراده و خردمند و... دانسته مى شود.پادشاه, بسيار خوشحال شد و مردم را جمع كرد و گفت: در جهان, انديشمند و عاقل تر از انسان نيست و جهان, بر مدار انسان مى چرخد. خداوند, فلك و آنچه در آن است, براى انسان آفريده است.

انسان, مالك همه چيز و همه در تصرف انسان هستند و برترى انسانها بر يكديگر, به دانايى و عقل است6.)

يعقوبى, اين نقل را استوار مى داند و داستان ديگرى كه در باره پيدايش شطرنج, مورخان ذكر كرده اند, مردود مى شمارد7.

مسعودى در باره پيدايش شطرنج مى نويسد:

(شطرنج در زمان بلهيت اختراع شد و اين بازى بر بازى با (نرد) چيره گشت. مهره هاى شطرنج, بر اساس صورت انسان و حيوانات ساخته شده اند كه داراى مراتب هستد و تدبير به شاه و پس از او, برحسب مراتب, به افراد ديگر سپرده شده است. اين, نمودى است از اجرام علوى آسمانى هفت و دوازده. اساس اداره كشور, بر همين گونه تدبير نهاده شده است و اين كه دشمن از كجا و چگونه و چه زمانى مى آيد براى هند, در بازى شطرنج, اسرارى است كه در دو چندان ساختن حساب خانه ها, نهفته است. حسابها بالا مى روند, تا به علت اوليه منتهى مى شوند و هرچه از يكى دورتر شويم, تأثير گذاردن عالم بيشتر مى شوند.8)

بر حسب اين نظريه, اهل هند, شطرنج را رمز جهان خلقت و چگونگى كثرت و وحدت و نقش هركدام در تدبير امور جهان مى دانند كه كثرت به وحدت, منتهى مى شود و در نهايت, خالق و مدبر جهان, يكى بيشتر نيست.

اگر اين نظريه درست باشد, بايد گفت: اعتقاد به يگانگى خداوند و چگونگى تدبير امور جهان, در متن بازى شطرنج قرار داده شده است, تا مردم, اعتقاد به يگانگى خداوند را حفظ كنند و بر اين باور باشند كه جهان, با خرد و تدبير اداره مى شود و تقدير امور با افلاك و خارج از اراده خدا و انسان, امرى است باطل و در نهايت, انسان در زندگى خود مختار است.

بالآخره, تاريخچه شطرنج به درستى معلوم نيست و اختراع آن را به يونانيان, روميان, بابليها, سكاها, مصريان, يهوديان, ايرانيان, چينيها و اعراب نسبت داده اند. آنچه كه امروز مقبول است اين كه شطرنج, در اصل, هندى بوده و از آن جا به ايران آمده و از ايران به اعراب منتقل شده و از آن جا به اروپا رفته است. منشأ شطرنج را بازى (چترنگه) دانسته اند كه هنوز هم در هند معمول است9.

بازى شطرنج

در بازى شطرنج, دو نفر, با سى و دو مهره, براى هركدام 16 مهره, بر روى صفحه اى به شكل مربع و منقسم بر شصت و چهار مربع كوچك بر طبق قواعد مقرر, به هماوردى مى پردازند.

رديف خانه هاى افقى, (سطر) و عمودى (ستون) و قطر, همان قطر ناميده مى شوند.

بازى شطرنج, مقرراتى دارد كه امروز, در بيشتر ممالك, مقررات موضوعه فدراسيون بين المللى پيروى مى شود.

بازى, با زدن مهره رقيب و بر جاى آن نشستن, انجام مى شود. مهره ها, هشت سوار, شامل: يك شاه, يك وزير, دو فيل, دو اسب و دو رخ و هشت پياده مى باشند.

رخ, به هريك از امتداد (سطر), يا (ستون), تا آن جا كه مهره اى نباشد, مى تواند, پيش برود. فيل, در امتداد (قطر) خانه هايى كه در آن قرار دارد مى تواند برود.

وزير, قوى ترين مهره است. در امتداد (سطر) و (ستون) و (قطر) مى تواند برود.

اسب, دو خانه در امتداد (ستون) مى رود و در صورت نبودن مانع, در اولين خانه سمت راست, يا چپ مى نشيند و يا دو خانه در امتداد (سطر) مى رود و سپس در بالا و يا پايين مى نشيند.

پياده, فقط جلو و آن هم يك خانه مى رود10.

بازى شطرنج, تكيه بر فكر و اراده دارد. در بازى شطرنج, توانايى فكرى افراد ارزيابى مى شود. زيرا شطرنج باز, بايد حركتها و تواناييهاى بالفعل و بالقوه خود و رقيب را ارزيابى و پيش بينى كند. هرچه اين ارزيابى, دقيق تر باشد, در بازى برنده تر است.

شطرنج, درست در مقابل (نرد) قرار دارد. (نرد), متكى بر (جبر) و به اصطلاح عاميانه, متكى بر (شانس) است و برد و باخت, در اختيار بازى كننده نيست. بدين خاطر (نرد) به مسابقات بين المللى راه نيافت ولى شطرنج چون متكى بر فكر بازى كننده بود, به مسابقات بين المللى راه يافت. در اين مسابقات هم, واضح است كه برد و باختى وجود ندارد و به كسانى در مسابقه پيروز مى شوند, جوايزى از طرف برگذاركنندگان تعلق مى گيرد مثل ساير ورزشها و مسابقات.

ورود شطرنج به جامعه اسلامى

پس از فتح ايران, به دست اعراب مسلمان و سرازير شدن غنائم جنگى به مدينه و رفاه نسبى مردم و كم رنگ شدن ارزشها, مردم, به برخى از تفريحات و سرگرميها كه در ايران و ديگر كشورها رواج داشت روى آوردند. در سال هشتم حكومت عثمان, (پرواز دادن كبوتر) و (بازى كمان گروهه), در مدينه پديدار شد كه عثمان, مردى از بنى ليث را مأمور ساخت تا از اين بازيها جلو بگيرد11.

در روزگار معاويه و پس از وى, در روزگار يزيد, به خاطر مجالس بزم و عيش آنان و تفريحات و سرگرميهاى گوناگون در دربار: بازى با سگها و نگهدارى آنها, بازى با يوزپلنگها, بازى با پرندگان, بازى با بوزينه, رقص و نوازندگى و...12 برخى از آداب و تفريحات و سرگرميهاى ناپسند در بين مردم مسلمان, رايج شد.

در روزگار سفاح, نخستين خليفه عباسى, برخى از شيوه هاى اردشيربن بابك رواج يافت. وى, به خوانندگان و نوازندگان دستور مى داد كه از پشت پرده براى وى بسرايند و بنوازند13.

پس از وى, ديگر خلفاى عباسى نيز چنين كردند. در روزگار آنان بود كه برخى از بازيهاى ايرانيان در ميان اعراب, گسترش يافت.

جرجى زيدان مى نويسد:

(پادشاهان در طول تاريخ, در ساعات فراغت, به بازى مى پرداختند. بازيهاى خلفاء [مسلمان] بسيار است. برخى در جاهليت معروف بود. چون: صيد و مسابقه و برخى ديگر را از عجمها گرفته بودند. چون: بازى با... نرد و شطرنج... هارون الرشيد, اولين خليفه اى بود كه با نرد و شطرنج, بازى كرد و بازى كنندگان را مقام و منزلت داد و براى آنان, حقوق تعيين كرد.14)

يا نوشته اند:

(مأمون, وقتى از خراسان به بغداد رفت, شطرنج بازان بزرگ را جمع كرد, تا جلوى روى او, بازى كنند15.)

يا در تاريخ آمده:

(رازى وعدلى, دو نفر از شطرنج بازان ماهر بودند كه در نزد متوكل عباسى, بازى مى كردند و نخستين كتاب را (عـدلى) و سپس (رازى) در مورد شطرنج تأليف كرد16.)

بدين گونه بازى شطرنج از در بارها و محافل و مجالس فساد, به ميان توده مردم مسلمان گسترش يافت و جاى قماربازى با درهم را گرفت.17 از اين روى ائمه(ع) كه همزمان بودند با اين گونه پديده ها, به مخالفت برخاستند و مردم را از پرداختن به چنين امورى برحذر داشتند. امام صادق(ع) در پاسخ به كسانى كه در باره شطرنج سؤال كردند از محضر وى, فرمود:

(دعو المجوسيه لاهلها لعنها اللّه18)

مجوسان را به خودشان واگذاريد. خداوند آنان را از رحمت خود, دور كناد.

ولى امروزه, بازى شطرنج, بدون برد و باخت رواج دارد و در مسابقات بين المللى در رديف ديگر ورزشها و بازيها قرار دارد.

بازى است فكرى و بيشتر در غير قمار به كار برده مى شود. از اين جهت, جاى دارد كه در باره اين مسأله از نظرگاه فقهى بحث شود, تا حكم آن معلوم گردد. ما در اين مجموعه, دامنه بحث را نمى گستريم, فقط مسأله را از منظر شيخ به بوته نقد و بررسى مى گذاريم.

شيخ, در (مكاسب) ذيل مسأله پانزدهم, تحت عنوان: (قمار), به بيان حكم بازى با شطرنج مى پردازد.

وى, با استدلال به كتاب و سنت متواتر و به حكم اجماع, قمار را حرام مى داند و براى قمار, دو معنى ذكر مى كند:

1 . قِمار (به كسر اول) به معناى گذاشتن رهن در بازى, با وسائل قمار است.

2 . قِمار, به معناى بازى با وسائل قِمار است, هرچند برد و باختى در كار نباشد.

ايشان, معناى اول را براى (قِمار) مى پذير دو معناى دوم را با تعبير: (وحكى عن جماعة) مردود مى شمارد.

قِمار به معناى اول, مالى است كه براى برد و باخت, تعيين شده و در اصطلاح به آن رهن مى گويند و حكم حرمت در اين معنى وضعى و در معناى دوم تكليفى است. زيرا موضوع قمار, به معناى اول, مال و به معناى دوم, فعل مكلف مى باشد. شيخ, پس از بيان معنى و حكم كلى قمار, به تقسيم موضوع مى پردازد:

1 . بازى با وسائل قمار, با رهن.

2 . بازى با وسائل قمار, بدون رهن.

3 . بازى با وسائل غير از وسائل قمار, با رهن.

4 . بازى با وسائل غير از وسائل قمار, بدون رهن.

مى شود بر اين اقسامى كه شيخ بر شمرده دو قسم ديگر افزود:

1 . بازى با وسائلى كه در سابق از اسباب قمار بوده و اكنون نيستند.

2 . بازى با وسائلى كه در گذشته از وسائل قمار نبوده اند.

حكم اقسام

* در نظر شيخ, بازى با وسائل قمار و با برد و باخت, بدون اشكال حرام است. اجماع و خبر متواتر بر آن دلالت مى كنند.

* در مسأله دوم: بازى با وسائل قمار, بدون رهن, اظهار مى دارد:

(در صدق قمار, به بازى با وسائل قمار, بدون رهن [برد و باخت] ترديد است. زيرا گفتم: قمار, يعنى (رهن) در بازى با وسائل قمار.)

كلام شيخ, بر اين موضوع صراحت دارد كه حكم حرمت, دائر مدار صدق قمار مى باشد. قمار, بر محورگذاردن (رهن) مى چرخد. زيرا قمار, پولى است كه براى برد و باخت, تعيين مى شود.

وى, اشكالهايى كه امكان دارد متوجه اين حكم و استدلال آن شود, به اين بيان, رد مى كند:

(بر فرض كه كلمه قمار در اين مورد نيز به كار برده شود و به آن قمار بگويند. و نيز هرچند بنا را بگذاريم بر اين كه هركلمه اى به معناى حقيقى خود استعمال مى شود, ليكن, صرف اطلاق قمار بر اين مورد, سبب نمى شود كه حكم كلى حرمت را بر آن جارى كنيم; چرا كه حكم حرمت, به موردى انصراف دارد كه بازى با برد و باخت باشد.)

نتيجه كلام شيخ:

حرمت بازى با وسائل قمار, بدون برد و باخت, قطعى نيست, زيرا قمار براين مورد, صدق نمى كند. بر فرض كه صدق كند, از اين مورد, انصراف دارد. زيرا آنچه كه در جامعه رايج بوده, بازى با وسائل قمار و با برد و باخت بوده است و بدون برد و باخت, بسياركم; از اين روى الفاظ حديث بر موردى حمل مى شود كه در جامعه آن روز رايج بوده است.

شيخ, با تمسك به انصراف, استدلال ديگران را نيز بر حرمت اين مورد باطل مى داند كه اظهار داشته اند:

(از بازى با وسائل قمار نهى شده و اطلاق نهى, شامل هردو مورد مى شود.)

اين استدلال, به نظر شيخ, از آن روى نارساست كه با وجود انصراف, نهى نسبت به اين مورد, اطلاق ندارد. اطلاق, در مواردى راست مى آيد كه كلمه (مطلق)در تمام آنها به گونه اى يكسان استعمال شود. اگر انصراف, درست شد, ديگر كلمه در آن مورد اطلاق نمى شود. در اصل صدق قمار بر مواردى كه برد و باخت نباشد, ترديد است.

ضابطه كلى در كلام شيخ

با توجه به آنچه كه گفته آمد, مى توان اين ضابطه كلى را از كلام شيخ استنباط كرد:

(بازى با وسائل قمار و با برد و باخت حرام و بازى با وسائل قمار, بدون برد و باخت حلال است.)

مبانى اين قاعده بدين قرار است:

1 . اطلاقاتى كه دلالت دارند بر حرمت قمار.

2 . معناى قمار. (القمار, بكسر القاف, الرهن على اللعب بشيء من الآلات المعروفه).

3 . انصراف (قمار) به موارد با برد و باخت.

اگر موارد مذكور را مبناى حكم كلى قرار دهيم, مى توانيم بگوييم: حرمت قمار (موضوعى) است. به اين معنى كه كار مكلف, حرام نيست, بلكه پولى كه از اين راه به دست مى آيد, حرام خواهد بود19. اين, مطلبى است كه شيخ هم قبول دارد.

استثناى شطرنج و نرد

هرچند بازى با شطرنج و نرد, بدون رهن, براساس آن ضابطه كلى كه بيان شد, بايستى حلال باشد, امّا شيخ, اين دو مورد را از آن قاعده كلى, استثنا مى كند و حرام مى داند.

براى اثبات اين حكم, دو دليل اقامه مى كند و چهار حديث را مؤيد مى آورد و استدلال را بر اساس عدم انصراف, استوار مى سازد.

* دليل اول, حديث تحف العقول:

(انما حرم اللّه الصناعة التي حرام هي كلها التي يجيء منها الفساد محضاً نظير البرابط و المزامير والشطرنج وكل ملهو به و الصلبان والاصنام ومااشبه ذلك من صناعات الاشربة الحرام ومايكون منه وفيه الفساد محضاً ولايكون فيه ولامنه شيء من وجوه الصلاح فحرام تعليمه وتعلمه والعمل به والاخذ الاجرة عليه وجميع التقلب فيه من جميع وجوه الحركات كلها20.)

خداوند, تنها كارها و حرفه هايى را به طور كامل, حرام كرده كه صرفاً, منشأ فساد باشند, چون: برابط و مزامير و شطرنج و آنچه كه لهو است و صليب و بت و همانند اينها, از وسائل مشروباتِ حرام و هرآنچه كه منشأ فساد و يا فساد محض باشد و هيچ گونه صلاحى در آن نباشد و از آن پديد نيايد. پس يادگرفتن و ياددادن و به كارگيرى آن و حقوق گرفتن براى آن و هرگونه استفاده و بهره ورى از آنها حرام خواهد بود.

از اين حديث, اين قاعده كلى به دست مى آيد كه: هرچيزى كه فساد محض داشته باشد, استفاده از آن حرام است. در اين حديث, شطرنج, در رديف صليب و بت قرار گرفته كه هيچ گونه فايده اى ندارند و حكم حرمت آنها, به طور مطلق, بيان شده است.

پس حرمت بازى شطرنج, بدون گذاردن رهن, از اين حديث, با سه مقدمه استفاده مى شود:

1 . هرچيزى كه فساد محض دارد, حرام است.

2 . شطرنج فساد محض دارد, پس حرام است.

3 . حرمت, اطلاق دارد, هم شامل با رهن مى شود و هم بدون رهن.

نقد استدلال

هرچند كتاب تحف العقول, مورد تأييد علماى معاصر و داراى متنى است استوار. ولى براى در آوردن حكم فقهى از آن, به اين مقدار نمى شود بسنده كرد. زيرا احاديث كتاب مرسل و در كتابهاى رجالى, نامى از مؤلف كتاب, به ميان نيامده است.

اگر گفته شود: قانون مذكور در حديث را, عقل هم تأييد مى كند و حكم عقل دليل است.

مى گوييم: آيا اگر شطرنج, فساد محض نداشته باشد بازهم اين حديث بر حرمت آن دلالت مى كند و حكم عقل دليل آن است. برفرض درستى سند حديث و وثاقت مؤلف, اين مطلب ثابت مى شود كه شطرنج, در زمان صدور اين حديث, كاربردى جز فساد نداشته, اكنون كه كاربردى ديگر هم دارد و بيشتر در غير فساد به كار مى رود, مى شود حكم حرمت را بر آن بار كرد؟

در حديث, حرمت, مبتنى شده بر فسادِ محض. اگر فسادى نبود, حرمتى در كار نخواهد بود. از حديث استفاده مى شود كه فسادِ محض, در جايى و موردى تحقق مى يابد كه تمام استفاده هاى آن مورد, در جهت معصيت خدا باشد و هيچ گونه استفاده مباحى نشود از آن برد.

اينك كه شطرنج, استفاده مباح يافته, آيا بازهم حرمت در آن جارى است؟

شيخ انصارى, در آغاز كتاب, پس از نقل حديثِ تحف العقول, احاديث ديگرى را نيز به عنوان ضابطه كلى آورده است: (هرچيزى كه فساد محض دارد, حرام و هرچيزى كه فايده دارد, حلال است.)

در مقام تفصيل, از مصداقهاى اين ضابطه كلى بحث كرده است و برحسب مورد, مواردى را از اين قانون كلى و عام, براساس همين ضابطه جدا مى سازد.

براساس همين ضابطه, در حرمت بازى شطرنج بدون رهن, ترديد دارد.

شيخ, شطرنج را از اين قانون كلى استثنا مى كند و همان حديث تحف العقول را دليل مى آورد.

اگر حديث مذكور, قانون كلى را بيان مى كند, حكم شطرنج, براساس همان قانون كلى, با رهن, حرام و بدون رهن, حلال خواهد بود.

ذكر شطرنج در حديث, به عنوان فساد محض, دليل نمى شود كه شطرنج, موضوعيت دارد, بلكه دليل است كه شطرنج در آن روزگار فساد محض بوده است. استفاده حرمت از اين حديث, مبتنى براين است كه شطرنج, موضوعيت دارد, در حالى كه اين طور نيست و شطرنج موضوعيت ندارد. نمى شود از حديث استفاده كرد كه شطرنج موضوعيت دارد. به اين معنى كه شطرنج حرام است, هرچند استفاده هاى حلال هم داشته باشد.

* دليل دوم: امام صادق(ع) در ذيل آيه شريفه:

(انما الخمر والميسر والانصاب والازلام رجس من عمل الشيطان فاجتنبوه)

شراب و ميسر و انصاب و ازلام, پليد و از كارهاى شيطان هستند, پس از آنها دورى كنيد.

مى فرمايد:

(امّا الخمر فكل مسكر من الشراب... واما الميسر فالنرد والشطرنج وكل قمار ميسر و كل قمار ميسر.

[الى ان قال] وكل هذا, بيعه و شرائه والانتفاع بشيء من هذا حرام محرم21.)

خمر, هرنوشيدنى مست كننده است... ميسر, نرد و شطرنج مى باشد. و هرقمارى, ميسر است. خريد و فروش و هرگونه استفاده از اينها, حرام است.

در اين حديث, (ميسر) به قمار تفسير شده و شطرنج, به عنوان مصداق آن.

شيخ, براى اثبات حرمت شطرنج, براساس اين حديث, ناگزير اظهار داشته است:

(قِمار در اين جا, به آن معنايى كه ذكر شد (مصدرى) نيست, بلكه به معناى ابزار و وسائل قمار است. دليل اين مطلب, واژه هاى (بيعه) و (شرائه) مى باشند كه در ذيل حديث, ذكر شده اند و در مورد وسائل قمار صدق مى كنند, نه در مورد رهنى كه مى گذارند.)

نقد دليل دوم

اين حديث, مرسل است. واسطه بين على بن ابراهيم قمى وابوالجارود, افتاده است.

به ابوالجارود, اعتمادى نيست. وى توثيق نشده, بلكه فاسقش خوانده اند. حديث وى, در نزد فقها, اعتبارى ندارد. در اين حديث, شطرنج, به عنوان يكى از مصاديق قمار ذكر شده است. بحثى در اين نيست كه اگر قمار باشد, حرام خواهد بود. بحث در جايى است كه قمار نباشد. آيا در چنين موردى, بازهم حرام خواهد بود, يا خير؟

امّا اين كه شيخ ابراز داشت: مراد از قمار در حديث, وسائل آن مى باشد, به دليل واژه هاى: (بيعه) و(شرائه), بايد گفت: ضمير (بيعه) و (شرائه) به كل برمى گردد و مصداق (كل) نرد و شطرنج مى باشد و جمله: (كل قمار ميسر), معترضه و تفسير قمار است.

پس اشكالى نيست كه قمار در معناى خود به كار برده شده باشد و ضمير هم, به (كل) برگردد و مراد وسائل قمار باشد. علاوه, در آخر آيه, دستور به اجتناب داده كه شامل معامله مى شود.

بر فرض كه بگوييم مراد از (قمار) وسائل آن است, بازهم حرمت بازى با شطرنج را ثابت نمى كند.

خريد و فروش, حرمت وضعى دارد, نه تكليفى. اين حديث, فقط معامله را تحريم مى كند و كلمه (انتفاع) هم اين مطلب را تأييد مى كند كه كاربرد آن, در امور مادى است. امّا اين كه بازى شطرنج, بدون گذاردن رهن, حلال است يا حرام, حديث از آن ساكت مى باشد.

پس, با استناد به اين حديث, نمى شود بازى با شطرنج بدون رهن را از قانون كلى استثناء كرد.

شيخ, چهار حديث ذيل را به عنوان مؤيد نظر خود مى آورد:

1 . كلما ألهى عن ذكر اللّه فهو الميسر22)

هرچيزى كه از ذكر خدا انسان را بازدارد ميسر است.

2 . (اذا ميّز اللّه الحق من الباطل, مع ايّهما يكون؟ قال مع الباطل. قال: ومالك والباطل23)

هرگاه خداوند, حق و باطل را جدا كند, با كدام يك خواهد بود؟ گفتم با باطل. فرمود شما را با باطل چه كار.

3 . (اذا ميز اللّه بين الحق والباطل, مع ايهما يكون؟ قلت مع الباطل. قال: فلاخير فيه24.)

هرگاه خداوند, حق و باطل را جدا سازد با كدام خواهد بود, عرض كردم: باطل.

فرمود: خيرى در آن نيست.

4 . (ان المؤمن لمشغول عن اللعب25)

مؤمن, بازداشته شده است از بازى.

نقد احاديث فوق

برخى از اين احاديث, از حيث سند, ضعيف هستند. تعبيرهايى چون: (مالك والباطل), (فلاخير فيه) و(ان المؤمن لمشغول عن اللعب) دلالت بر حرمت ندارند.

اين تعابير, مانند اين آيه شريفه اند: (والذين هم عن اللغو معرضون) 26كه هيچ كس نگفته بر وجوب دلالت مى كند.

در اين صورت, مؤيد هم نمى شوند. زيرا حديثى كه بيانگر حكم مستحبى باشد, نمى تواند مؤيد حكم حرمت باشد. شيخ, بيش ازاين, گفته بود: (حرمت, به مورد برد و باخت, انصراف دارد كه در جامعه رايج بوده است.) در اين جا, پيش از آن كه كسى به وى اشكال كند كه احاديث مذكور, بر فرض دلالت بر حرمت, به برد و باخت, انصراف دارند, اظهار مى دارد: (اين احاديث, انصراف ندارند.) ودليلى براى عدم انصراف, ذكر نمى كند.

خلاصه بحث

شيخ, ضابطه كلى وضع مى كند: (بازى با وسائل قمار, با برد و باخت, حرام است.) از اين روى, در حرمت بازى با وسائل قمار, بدون برد و باخت, ترديد مى كند. بازى با شطرنج را از ضابطه كلى خارج مى سازد و به حرمت آن فتوا مى دهد.

گفتيم: استثناى شيخ, شطرنج را از ضابطه كلى, بى مورد است و دليل استوارى بر آن ندارد.

1 . (برهان قاطع) خطيب تبريزى, ج3/1254, اميركبير.

2 . (فرهنگ زبان فارسى)/643.

3 . (المنجد) /487.

4 . (برهان قاطع) ج3/1251.

5 . (همان مدرك).

6 . (تاريخ يعقوبى), ج1/89 ـ 93.

7 . (همان مدرك).

8 . (مروج الذهب), مسعودى, ج1/81.

9 . (دائرة المعارف مصاحب), ج2/1475.

10 . (همان مدرك).

11 . (تاريخ تمدن), جرجى زيدان, ترجمه جواهر كلام/ 699, اميركبير; و(تاريخ كامل), ابن اثير, ج3/92.

12 . (مروج الذهب), مسعودى, ج3/97.

13 . (همان مدرك) /292.

14 . (تاريخ تمدن), جرجى زيدان/695; (تاريخ خلفا), سيوطى/ 337.

15 . (تاريخ اسلام), دكتر حسن ابراهيم حسن, ج2/ 445.

16 . (مروج الذهب), ج4/ 95.

17 . (تاريخ اسلام), دكتر حسن ابراهيم حسن, ج2/ 444.

18 . (وسائل الشيعه), شيخ حر عاملى/ ج12/ 238, دار احياء التراث العربى, بيروت.

19 . حكم تكليفى, حكمى است مولوى كه ثواب و عقاب اخروى را بدون واسطه درپى دارد و موضوع آن, فعل و كار مكلف مى باشد, چون واجب و حرام.

حكم وضعى, حكمى است كه بر موضوع خارجى بار مى شود و موضوع حكم, فعل مكلف نيست.

20 . (تحف العقول) ابن شعبه حرانى/ 247.

21 . (تفسير قمى), ج1/181.

22 . (وسائل الشيعه), ج12/235.

23 . (همان مدرك) /242.

24 . (همان مدرك) /238.

25 . (همان مدرك) /239.

26 . (سوره مؤمنون), آيه 3.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید