w w w . a h l e b a i t p e d i a .com
دانشنامه اهل بیت
حدیث
نویسنده مقاله: عبدالمجید وافی؛ (مترجم: محمد حسین واثقی)
منتشر شده در: فقه (کاوشی نو در فقه)
رتبه مقاله: علمی-پژوهشی
سال،شماره: تابستان و پاییز 1374 - شماره 4و 5

تذکر:

آنچه فراروی دارید, نوشتاری است در مقوله هنر نقاشی و مجسمه سازی از دیدگاه دین, براساس منابع

و مدارک اهل سنّت, از عبدالمجید وافی, استاد دانشگاه الازهر مصر, که از مجلّه (رسالة الاسلام) شماره

51 ـ 52 برگرفته شده که پس از ترجمه توسط برادر فاضل جناب آقای محمد حسین واثقی, تقدیم می

داریم, به امید آن که مفید افتد و اهل نظر را به کار آید.

 

اصل مقاله

شماری از علما, بین مجسمه و نقاشی فرق گذارده اند اینان, ساخت و نگهداری مجسمه را حرام و عكس و نقاشی را جایز دانسته اند, چه بر روی لباس و غیر آن باشد و چه برای استفاده در امور زندگی, آویختن بر دیوار و… به كار رود. تردیدی نیست كه هرگاه در موضوع نقاشی و مجسمه, به فتوای فقیهان می نگریم, می بینیم بیشتر بر حرام بودن تأكید دارند تا روا بودن, هر چند در مقدار تأكید و حدود سخت گیری بر حرام بودن تفاوت دارند.

به عنوان مثال: نوویّ, از بزرگان مذهب شافعی, دایره حرام بودن را بسیار گسترده می داند و چنین می نویسد:

(فتوای پیروان شافعی و دیگر عالمان دینی این است: نقاشی چهره حیوان, بی چون و چرا حرام است; زیرا در روایات, وعده عذاب شدید الهی داده شده است. فرقی نمی كند كه این نقاشی در وسیله مورد استفاده كشید شده باشد و یا فقط جنبه تزیینی داشته باشد و فرق نمی كند كه نقاشی بر روی لباس, یا فرش, درهم, دینار, ظرف و دیوار و همانند اینها باشد. در هر صورت حرام است; چرا كه به مفهوم همانندی با آفریدگاری خداوند است, لیكن نقاشی درخت و پالان شتر و جز اینها كه جاندار نیستند, حرام نیست. این, نسبت به اصلِ صورتگری و نقاشی.

اما استفاده از ابزار و چیزهایی كه نقاشی چهره حیوان بر روی آنها انجام گرفته است, دو صورت دارد: اگر بر دیوار آویخته و یا در لباس كهنه و مانند آن باشد كه استفاده نمی شوند, حرام است و اگر در فرشی كه زیرپا گسترده می شود و یا متكایی باشد كه مورد استفاده قرار می گیرند, حرام نیست. [حاصل فتوای ایشان: اگر به صورت تزیینات استفاده شود حرام است وگرنه حرام نیست] و آیا بودن نقاشی در منزل مانع ورود فرشتگان می شود یا خیر, مطلب دیگری است.

در تمام این موارد, فرقی بین نقاشی و مجسمه نیست.)

در پایان می افزاید:

(این بود خلاصه فتوای ما در این موضوع و به همین مضمون تمام علما, صحابه و تابعان و پس از آنها, فتوا داده اند. فتوای ثوری, مالك, ابوحنیفه و دیگران نیز همین است.

شماری از فقیهان گذشته, بین مجسمه و نقاشی فرق گذاشته و گفته اند:

(صورتگری به گونه مجسمه كه سایه می اندازد حرام است, امّا نقاشی ساده, حرام نیست.)

این فتوا به نظر ما باطل است; زیرا پرده ای را كه پیامبر منع كرد, فقط نقاشی داشت و كسی تردید ندارد كه ناپسند بوده است و غیر از این روایت, احادیث دیگری نیز, بر حرام بودن مطلق نقاشی دلالت می كنند.

زهری می گوید:

(صورتگری به طور مطلق حرام است. همچنین استفاده از چیزهایی كه صورتگری در آنها انجام شده و نیز وارد شدن به خانه ای كه اینها در آن جا نگهداری می شوند, چه به صورت نقاشی بر روی لباس باشد و یا به صورت مجسمه و باز تفاوتی نیست كه نقاشی بر روی دیوار و لباس و فرش باشد كه مورد استفاده قرار می گیرند و یا بر روی چیزهایی باشند كه تنها جنبه تزیینی دارند. همگی حرام هستند.)

ظاهر احادیث بر این فتوا دلالت می كنند, بویژه حدیث بالشت كوچك كه مسلم, آن را نقل كرده است و این فتوا از قوت برخوردار است.)۱

دیدید كه نووی, با سخت گیری در مورد صورتگری جانداران فتوا داد و به نظر او فرق نمی كرد كه صورتگی در لباس یا فرش, درهم, دینار, ظرف و دیوار و یاهمانند آنها باشد.۲

اگر به این فتوای او عمل كنیم, باید بگوییم كه برای هیچ هنرمندی جایز نیست كه هیچ گونه از گونه های جانداران و انسان را برای هیچ هدفی از هدفهای زندگی به تصویر كشد.

و نیز دیدید كه او بر حرام بودن نگهداری چیزهایی كه دیگران بر روی آن تصویرگری و نقاشی كرده اند نیز, سخت گیری كرد و جایز ندانست, مگر به عنوان وسیله زندگی و مورد استفاده, چون فرشی كه زیر پا پهن می شود و همانند آن.

نتیجه كلام ایشان: نگهداری ظرفهایی كه نقاشی دارند به صورت تزیینات و آویختن تابلوی نقاشی بر دیوار و آنچه كه همانند اینهاست, جایز نیست.و ملاحظه شد كه وی خواست در ضمن بیان كند: آیا فرشتگان رحمت وارد منزلی می شوند كه نقاشی در آن نگهداری می شود, یا خیر؟

وی از فرق گذاردن بین مجسمه, عكس و نقاشی, دوری جست و در همه این موارد, شیوه منع و تحریم را در پیش گرفت.

و نیز نخواست به حدیثی بپردازد كه بین مجسمه و نقاشی فرق گذاشته است; تا به باطل بودن آن نظر دهد و این حدیث را با روایت دیگر معارض بداند و به اعتبار آن رأی دهد.

از آنچه نووی بیان كرد روشن شد كه شماری از علما, بین مجسمه و نقاشی فرق گذارده اند (هر چند خود نپذیرفت) اینان, ساخت و نگهداری مجسمه را حرام و عكس و نقاشی را جایز دانسته اند, چه بر روی لباس و غیر آن باشد و چه برای استفاده در امور زندگی, آویختن بر دیوار و… به كار رود.

شماری از فقیهان این قدر سخت گیری نداشته اند و به گونه جزئی اجازه داده اند, چون قاضی عیاض از فقهای مالكیه كه اسباب بازی كودكان دختر را جایز می داند:

(مجسمه هایی كه كودكان دختر با آن بازی می كنند, چون عروسكهای زیبایی كه از گچ و پنبه و مانند آن ساخته شده است.)

او برای اثبات جواز, به این روایت استدلال كرده است:

(عایشه, وقتی با پیامبر ازدواج كرد كودك بود و اسباب بازی كوچكی از همین گونه داشت كه او و همبازیهایش با آن بازی می كردند.)

قرطبی در ذیل این حدیث می نویسد:

(علما گفته اند این برای ضرورت است, زیرا كودكان دختر برای تربیت اولاد به آن نیاز دارند.)۳

گروهی از علما, مجسمه را به طور مطلق جایز دانسته اند, تا چه رسد به عكس و نقاشی. برای اثبات جواز, به آیه شریفه ای استدلال كرده اند كه داستان حضرت سلیمان را حكایت می كند: (یعملون له مایشاء من محاریب وتماثیل و…)۴

برای وی, هر چه می خواست از بناهای بلند و تندیسها و… می ساختند.

و گویند تمثال عبارت است از هر شكلی كه به صورت انسان, یا حیوان ساخته شود. و نیز گویند كه حضرت سلیمان, انواع مجسمه ها: از شیشه, مس و سنگ و مرمر داشت.

برخی از اینها, مجسمه پیامبران گذشته و عالمان و صالحان بودند و بعضی مجسمه حیوانات. نقل شده, او بر تختی می نشست استوار بر دو مجسمه كه نیم تنه پایین آنها شیر و نیم تنه بالای آنها خروس بود. هر گاه بر تخت بالا می رفت, شیرها پاهای خود را دراز می كردند و هر گاه پایین می آمد, خروسها بالهای خود را می گستردند.

پس اینها مجسمه های ساده ای نبودند, بلكه حركت معینی داشتند.

این فتوا را مكی, در هدایه آورده و پیش از وی, نحاس نیز, چنین فتوایی داشته است.

همان گونه كه به كار سلیمان استدلال كرده اند به كار مسیح نیز استناد جسته اند كه قرآن, از زبان وی می فرماید: (… انی اخلق لكم من الطّین كهیئهٔ الطَّیر فأنفُخُ فیه فیكون طیراً باذن اـ…)۵.

من برای شما از گِل چیزی چون پرنده می سازم و در آن می دمم, به اذن خدا, پرنده ای می شود.

این دیدگاه ها در تفسیر قرطبی آمده است. هر چند وی, روایاتی رانیز آورده كه با اینها تعارض دارند و اشتباه آنها را هم روشن می كند.۶

حقیقت این است كه هر فقیه و عالمی, در این موضوع, فتوای خاصی دارد كه خود آن را پسندیده و روایاتی وجود دارد كه هر كسی برای اثبات نظریه خود, به آنها استدلال كرده است.

روش ما در این موضوعِ اختلافی, آن است كه به خدا و پیامبرش واگذاریم, تا به این كلام خدا عمل كرده باشیم: (فان تنازعتم فی شیءٍ فردُّوه الی اـ والرسول ان كنتم تؤمنون باـ والیوم الآخر ذلك خیر واحسن تأویلا.)۷

هرگاه در امری اختلاف پیدا كردید, اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید, به خدا و پیامبر رجوع كنید. در این, خیر شماست و سرانجامی بهتر دارد.

پس لازم است دلایل مهمی كه از كتاب و سنت بر این موضوع وارد شده, به بوته بررسی نهاده شود, تا حق روشن گردد. ابتدا روایات را می آوریم كه هم شمارشان زیاد است و هم گفت وگوهای فراوانی درباره آنها صورت گرفته است, از جمله این روایات:

۱ . از عایشه نقل شده است: (أنها نصبت ستراً وفیه تصاویر. فدخل رسول اـ, صلّی اـ علیه وآله وسلم, فنزعه. قالت: فقطعتها وسادتین فكان یرتفق علیهما.)۸

در خانه پرده ای آویخته شده بود كه تصویرهایی داشت. پیامبر(ص) وارد شد و آن را كند. من پرده را پاره كردم و دو پشتی از آن ساختم و حضرت بر آنها تكیه می كرد.

این حدیث را همگان پذیرفته اند. احمد بخش آخر حدیث را چنین نقل كرده است: (فقطعته مرفقتین فلعد رایته متكئاً علی احداهما وفیها صورهٔ.)۹

من آن را پاره و به دو پشتی تبدیل كردم و پیامبر را می دیدم كه بر یكی تكیه می كرد و عكس هم در آن بود.

در این حدیث, واژه تصویر, به صورت جمع آمده است. آیا می توان از روی قطع گفت كه پیامبر پرده را نپسندید و پاره كرد, فقط به این دلیل كه نقاشی داشت؟

ما كه نمی توانیم بپذیریم, زیرا خود حدیث می گوید: (تصویر كامل در یكی از پشتیها بود و پیامبر(ص) بر آن تكیه می كرد.)

اگر كندن و نپسندیدن به خاطر نقاشی بوده است, می توان گفت: فتوای بر حرام بودن, مورد دارد. اگر روایت دلالت می كرد كه نقاشی پس از پاره شدن پرده, به طور كلی از بین رفت و یا به گونه ای قرار گرفت كه از تصویر بودن خارج شد, حكم به حرام بودن پذیرفته است, لیكن حدیث می گوید تصویر باقی بود و پیامبر(ص) بر آن تكیه می كرد. پس باید عامل دیگری را جست كه چرا پیامبر(ص) پرده را كند و عایشه آن را به دو پشتی تبدیل كرد.

به نظر من, انگیزه واقعی آن بود كه حضرت رفاه طلبی را دوست نداشت و نظر حضرت آن بود كه منزلش از وسایل تزیینی و آسایش خالی باشد. نه آن كه آراستن منزل و داشتن پرده و فرش و مانند آن برای مردم حرام باشد, بلكه جایگاه پیشوایی پیامبر چنین اقتضا می كرد و سزاوار بود كه از این وسائل استفاده نبرد.

بر این مطلب حدیث دیگری كه مسلم از عایشه نقل كرده دلالت می كند.

او می گوید: (كان لها ستر فیه تمثال طائر وكان الداخل اذا دخل استقبله. فقا ل رسول اـ, صلّی اـ علیه وآله وسلم, حولی هذا. فانی كلما دخلت فرأیته ذكرت الدنیا.)۱۰

ما پرده ای داشتیم كه عكس پرنده داشت. چنان آویخته شده بود كه هرگاه كسی وارد می شد, رو به روی آن قرار می گرفت.

حضرت فرمود: آن را تغییر بده, چون هرگاه وارد می شوم, دنیا به نظرم می آید.

در حدیث دیگری آمده: (انه كان لها ثوب فیه تصاویر ممدودهٔ الی السهوهٔ [ والسهوهٔ بیت صغیر منحدر فی الارض قلبلاً شبیه بالمخدع] فكان النبی,صلّی الّه علیه وآله وسلم, یصلی الیه [ای انه كان تجاهه و هو یصلی مستقبلا القبلهٔ] فقال أخریه عنی, قالت: فأخرته فجعلته وسادتین.)۱۱

در منزل عایشه, پارچه ای بود دارای نقش و نگار و آویخته برگنجه اتاق كه پیامبر به آن سوی نماز می گزارد.

پیامبر(ص) فرمود: آن را از برابر من كنار بِنه.

عایشه گفت: آن را كنار زدم و سپس دو پشتی از آن ساختم.

قرطبی در شرح حدیث می نویسد:

(شماری از علی گفته اند: برداشتن پرده و دستور آن حضرت به كنار نهادن لباس عكس دار, از باب ورع بوده است; زیرا جایگاه پیامبری و رسالت, بلند است.)۱۲

با این بیان روشن شد كه اگر پیامبر(ص) پرده ای را نپسندید (چنانكه در حدیث مورد بحث آمده است) و یا به همسر خود دستور داد كه محل پرده را كه رو در روی منزل و رو به روی وارد شوندگان قرار داشت, تغییر دهد و یا فرمود: لباس نقش دار از جلو روی وی, به هنگام گزاردن نماز بردارد (چنانكه در دو حدیث اخیر آمده بود) عامل چه بوده است؟ همه اینها اعلام می كند كه سرّ قضیّه, كمال طلبی حضرت بوده است و همین انگیزه بود كه دنیا را در نظر آن بزرگوار,ناپسند نمود و ازدل مشغولیها دوری جست.

پس این برخوردها, ارتباطی به نقاشی در این یا آن پرده ندارند.

۲ . ابوهریره می گوید: (قال رسول اـ, صلّی اـ علیه وآله وسلم: (اتانی جبریل فقال: انی كنت اتیتك اللیلهٔ فلم یمنعنی ان ادخل البیت الذی انت فیه الاّ أنه كان فیه تمثال رجل وكان فی البیت قرام ستر فیه تماثیل و كان فی البیت كلب. فمر برأس التمثال الذی فی الباب یقطع یصیر كهیئهٔ الشجرهٔ و امر بالستر یقطع فیجعل وسادتین منتبذتین توطان و امر بالكلب یخرج…)۱۳

پیامبر فرمود: جبرئیل نازل شد و گفت: شب گذشته آمدم, به خاطر مجسمه مردی كه در منزل شما بود, به نزدتان نیامدم.

در منزل پیامبر(ص) پارچه نازكی بود كه مجسمه داشت و بچه سگی نیز آن جا بود. پیامبر(ص) دستور داد, سرمجسمه را بریدند و به شكل درخت درآمد و امر كرد پرده را تبدیل به تشك كردند كه زیر پا نهاده می شد. امر فرمود بچه سگ را بیرون كردند.

تمام آنچه كه در این روایت یاد شده, آن كه: جبرئیل(ع) از ورود به خانه ای كه در آن, این چیزها بود, سرباز زد. امكان دارد كسی بگوید: آیا وارد شدن وی به خانه پیامبر(ص) برای آن بود كه مجسمه, عكس و سگ را خوش نمی داشت؟ یا از آن جهت بود كه گرایش به این چیزها, علاقه مندی به دنیا, رفاه طلبی و لهو به شمار می آمد. در صورتی كه از پیامبر(ص) خواسته شده بود: از هر چیزی كه او را همانند گردن فرازان و مرفّهان و اهل لهو قرار می دهد, دوری كند.

بله, حدیث صراحت دارد كه جبرئیل به حضرت دستور داد: سرمجسمه را جدا سازد و پرده را تغییر دهد و سگ را بیرون كند, ولی به نظر ما, این دستور جز برای آن نبود كه حالت رفاه طلبی راكه این چیزها, برای آن قرار داده شده بود, دگرگون سازد; زیرا پیامبر(ص) والاتر ازآن است كه به مظاهر رفاه طلبی و برتری جویی بپردازد كه شیوه و ویژه فرمانروایان و حاكمان دنیاست.

تردیدی نیست كه فرق است, بین داشتن پرده ای كه نقاشی دارد و دگرگون كردن آن به دو پشتی كه مورد استفاده قرار می گیرد و دیگر حكایت از زیادجویی و رفاه جویی ندارد.

همچنین برپا بودن مجسمه مردی كه بیانگر شكلی از شكلهای علاقه مندی و فزونی خواهی و تجمل پرستی است و نگهداری بچه سگ, بدون هیچ نیازی, جز برای لهو ولعب نیست; زیرا نگهداری سگ نگهبان و همانند آن جایز است و اشكالی ندارد. امّا نگهداری سگ از سر لهو و تظاهر به برتری, برخاسته از علاقه مندی خاص است كه اسلام آن را نمی پسندد و دوست ندارد كه فرزندان امت, بر دوستی آن رشد كنند.

نویسنده:عبدالمجید وافی

پی نوشتها ۱ . (صحیح مسلم), شرح نووی, ج۸۱/۱۴ ـ ۸۲.

۲ . مقریزی در رساله (نقود) می نویسد:

(عمر, در هم و دینارهای را سكه زد كه نقش خر و رومیها را داشت. وی, هیچ تغییری در نقاشی آن نداد, جز آن كه در برخی كله (لا اله الاّ وحده, اللّه احد, محمد رسول اللّه) را افزود.

آیا می دانید كه نظر فقها در مورد این كار عمر چه بود؟

۳ .تفسیر (قرطبی), ج۲۷۵/۱۴.

۴ . سوره (سبأ), آیه ۱۳.

۵ . سوره (آل عمران), آیه ۴۹.

۶ . (تفسیر قرطبی), ج۲۷۴/۱۴.

۷ . سوره (نساء), آیه ۵۹.

۸ . (سنن نسائی), ج۲۱۴/۸.

۹ . (مسند احمد), ج۲۴۱/۶.

۱۰ . (سنن نسائی), ج۲۱۳/۸; (مسند احمد), ج۲۴۱/۶

۱۱ . (همان), ج۲۱۴/۸, (همان), ج۱۷۲/۶.

۱۲ . (تفسیر قرطبی), ج۲۷۴/۱۴.

۱۳ . (مسند احمد), ج۳۰۵/۲.

۱۴ . (همان), ج۳۰۸/۱.

۱۵ . (صحیح بخاری), ۱۳۶/۲۱.

۱۶ . همان) ۱۴۰/.

۱۷ . سوره (فاطر), آیه ۱.

۱۸ . سوره (عنكبوت), آیه ۴۱.

۱۹ . سوره (اعراف), آیه ۱۵۲.

۲۰ . (صحیح بخاری), ج۱۳۴/۲۱.

۲۱ . سوره (مائده), آیه ۹۰.

۲۲ . (سوره سبأ) آیه ۱۳.

۲۳ . (سوره (آل عمران), آیه ۴۹.

۲۴ . سوره (یونس), آیه ۱۰۱.

۲۵ . سوره (روم), آیه ۴۲.

۲۶ . (تاریخ الأمام السید رشید رضا), ج۴۹۸/۱.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید