چکیده:
بحث از امتزاج عرفان و سیاست، اساساً بحثی نوین نیست و این بحث از جمله مسائلی است که در سپهر تاریخی و اندیشه ورزی سیاسی ایران نقشآفرینی جدیای داشته است و نمونههای آن را در عرصهها، جنبشها و حکومتهای مختلف در طول تاریخ میتوان برشمرد؛ اما نکته قابل اهمیتی که به صورت مستقل از آن صحبت نشده، نسبت «ولایت عرفانی و ولایت سیاسی» با یکدیگر است. امام خمینی (س) بهعنوان عارفی واصل که پا در حوزه تدبیر اجتماع و سیاست ورزی گذاشته، با طرح و به بار نشاندن نظریه ولایت فقیه، «ولایت» را بهعنوان یکی از مفاهیم کلیدیای که میبایست در اندیشه امام خمینی (س) با نگاه دوسویه علم عرفان و علم سیاست نگریسته شود، معرفی نمودند. به همین دلیل در این پایاننامه با سؤال از اینکه «جایگاه ولایت سیاسی و ولایت عرفانی با توجه به معنای خاص هرکدام، در اندیشه سیاسی امام خمینی (س) چیست؟» با روش گردآوری کتابخانهای دادهها، به صورت توصیفی و استنادی به پژوهش روی آورده شد. با تجزیه و تحلیل دادها به صورت توصیفی ضمن نگاه تحلیلی بر کل بحث، بر اساس تقریرات و بیانات حضرت امام راحل (س) در این خصوص نتیجهای که حاصل آمد این بوده که امام خمینی (س) دغدغه اثبات امکان نسبت ولایت عرفانی و ولایت سیاسی یا به تعبیری کلی اثبات امکان ارتباط عرفان و سیاست را نداشتهاند و نگاه ایشان به ولایت در سیاست، نگاهی فقهی بوده است و دغدغه ایشان اجرای شریعت اسلام به مدد برقراری حکومت اسلامی، در دوران غیبت معصوم (ع) بوده است.
کلیدواژهها: عرفان، سیاست، ولایت عرفانی، ولایت سیاسی، ولایت ظاهری، ولایت باطنی.
فصول پایاننامه:
این تحقیق در چهار فصل ارائه شده است:
فصل اول: «بررسی نظر مخالفان و موافقان ارتباط عرفان و سیاست و سنجش این نسبت در اندیشه سیاسی امام خمینی (س)»
فصل دوم: «تبیین مفهوم و ویژگیهای ولایت در دیدگاه عرفانی»
فصل سوم: «تبیین مفهوم ولایت در اندیشه سیاسی اسلامی با تکیه بر آراء امام خمینی (س)»
فصل چهارم: «سنجش نسبت ولایت عرفانی و ولایت سیاسی در آراء امام خمینی (س)»