چکیده:
مسئله قیاس و چگونگی برخورد با آن از مسائل دیرین در فقه و اصول مذاهب است. در این میان، در مذهب شیعه هرچند رویکرد کلی از دیرباز رویکردی منفی بوده است و هنوز هم این رویکرد ادامه دارد. ولی مطلب مهمی که صرف نظر از دیدگاههای اصولی فقها باید مورد توجه بیشتر و دقت نظر عمیقتر قرار گیرد، برخورد آنان با قیاس در کتابهای فقهی است. در کتب فقهی مواردی را میتوان یافت که به نظر میرسد مصداق استفاده از قیاس باشد. این مطلب با نظریه مشهور شیعه یعنی بطلان قیاس، سازگاری ندارد. رساله حاضر با همین رویکرد و با مبنا قرار دادن کتاب جواهرالکلام به استقراء در مواردی پرداخته که به قیاس بودن آنها تصریح شده یا تعریف قیاس بر آنها منطبق است. رساله در لابهلای استقراء به بررسی این امر پرداخته که آیا حقیقت و ماهیت قیاس در نزد فقها از وضوح مفهومی کاملی برخوردار نبوده و در نتیجه جا برای ارائه تعریفهای جدید و تازه از قیاس باطل و صحیح وجود دارد و یا مشکل به مقام عمل برمیگردد و نوعی بیدقتی رخ نموده است و یا این موارد، اگرچه در ظاهر و نگاه ابتدایی قیاس به نظر میرسند، اما اصولاً قیاس باطل نیستند. به همین جهت لازم است مسئله قیاس بار دیگر مورد مطالعه و دقت نظر علمای اصول قرار گیرد.
فصول پایاننامه:
این تحقیق در دو بخش ارائه شده است:
بخش اول: «قیاس در اصول فقه؛ مواضع نظري»
* فصل اول: تعاریف و اصطلاحات
* فصل دوم: اهل سنت و مسئله قیاس
* فصل سوم: اصولیان و فقیهان شیعه و مسئله قیاس
بخش دوم: «قیاس در فقه؛ موضع عملی»
* فصل اول: عبادات
* فصل دوم: عقود
* فصل سوم: ایقاعات
* فصل چهارم: احکام
سخن پایانی.