چکیده:
بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی چهره ژئوپلیتیک و منطقهای جمهوری آذربایجان تغییر یافت و بهعنوان یکی از بیثباتترین مناطق بجای مانده از امپراتوری شوروی با خلأ قدرت مواجه گردید. اکثریت شیعه در این کشور این نوید را میداد که احزاب اسلامی و شیعی بتوانند جایگاه قابلتوجهی را به دست آورند. لکن فقدان نظام دمکراتیک چندحزبی در جمهوری آذربایجان، نهتنها باعث افزایش سطح دخالت نظامیان در سیاست شده است، بلکه نفوذ ارتش و نظامیان در نهادهای سیاسی در قالب سیاستمداران نظامی بهویژه در دوران الهام علیف (2003- 2012) که تا چندی پیش بهعنوان نظامیان سیاستمدار در کنار پدر وی (حیدر علیف) خدمت میکردند، به همراه دخالت نهادهای انتظامی و امنیتی، فعالیت احزاب شیعی را محدود و رهبران آن را روانه زندان کرده است. ارتش و نهادهای امنیتی جمهوری آذربایجان دارای وزن سیاسی در مهندسی قدرت بوده و در تعامل با حزب حاکم و نخبگان و در مداربسته قدرت بهگزینش مدیریتها و گردش ادواری نخبگان اعمالنفوذ میکند. رژیم حکومتی جمهوری آذربایجان از نوع رژیمهای اقتدارگرا است که در آن مردم و نهادهای جامع؟ مدنی نظیر گروههای ذینفوذ و احزاب سیاسی نقشی در پروس؟ تصمیمگیری ندارند و بلکه سعی شده که نقش واقعی آنها در فرایند سیاست گزاری به حداقل برسد. حاکمان این کشور توانستهاند پس از دستیابی به قدرت بر هم؟ نهادها و ازجمله نظامیان مسلط شده و با بهکارگیری وسیع وحشت و خشونت هم؟ ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه را تحت کنترل خود درآورند. همچنین دخالت و نفوذ قدرتهای خارجی بهویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی، از یکسو باعث قدرت گرفتن ارتش و نهادهای امنیتی و دخالت آنها در امور سیاسی شده و از سوی دیگر باعث محدود شدن فعالیت احزاب سیاسی شیعه در این کشور گردیده است.
کلیدواژهها:جمهوری آذربایجان، احزاب سیاسی، ارتش.
فصول پایاننامه:
این پایاننامه شامل شش فصل میباشد:
فصل اول: «کلیات»
فصل دوم: «مبانی نظری»
فصل سوم: «سیاست و حکومت در آذربایجان»
فصل چهارم: «رفتار سیاسی سازمانهای نظامی و انتظامی»
فصل پنجم: «چارچوب فعالیت احزاب سیاسی شیعه در جمهوری آذربایجان»