چکیده:
کیسانیان پیروان فرقه کیسانیه که مشروعیت خود را بهواسطه انتساب به محمد بن حنفیه میدانستند در بستر تحولات سیاسی و اجتماعی جامعه عصر اموی شکل گرفتند. انتقامجویی سرسختانه موالی کوفه از قاتلان امام حسین و اشراف کوفه تحت رهبری کیسان ابو عمره باعث شد که نام کیسان در کوفه و عراق پرآوازه گردد. کمکم هواداران مختار که طرفدار امامت محمد بن حنفیه بودند به نام کیسانی و کیسانیه معروف شدند. این جماعت ترکیبی از موالی ایرانی و عرب بودند و شامل شیعیان سیاسی و غالی بودند که تحت عنوان سبائیه و خُشَبه نیز از آنها یاد شده است. این گروهها پس از شکست جنبش مختار مدتی در اطراف ابن حنفیه باقی ماندند تا اینکه ابن زبیر کشته شد و عبدالملک مروان به خلافت رسید. محمد بن علی (ع) پس از این حادثه با عبدالملک مروان بیعت کرد اما شیعیانش که مدعی امامت او بودند همچنان به او وفادار ماندند و پس از مرگش در 81 ه.ق به چند گروه موعودگرا، غالی و میانه تقسیم شدند. در چنین شرایطی جنبش کیسانیه با طرح آراء و آموزههای فکری و سیاسی جدید ظهور کرد و با طرح امامت محمد بن حنفیه آغازگر جنبش شیعیان رادیکال و موالی ناراضی علیه امویان شد. آنچه درباره جنبش کیسانیه و چگونگی ظهور آن در منابع و پژوهشهای تاریخ اسلام شکل گرفته است، برداشتهای سطحی و وقایع نگارانهای است که منجر به ظهور دو نظریه درباره جنبشهای مذکور شده است. جناح اول آن را صرفاً جنبشی سیاسی دانسته و مدعی است که بنیانگذاران آن سودایی جز دستیابی به قدرت سیاسی نداشته و پس از سرکوبی نخستین قیام آن یعنی قیام مختار دیگر تأثیر چندانی در روند تحولات سیاسی و فکری جامعه اسلامی نداشته است. نظریه دیگر جنبشهای کیسانی را صورت تحریف شده یک جنبش راستین شیعی تلقی کرده که هدفی جز همسویی با شیعیان امامی و خونخواهی حسین بن علی (ع) نداشته و اساساً جنبشهای گوناگونی را که پس از قیام مختار به نام کیسانی به وجود آمدهاند ساخته و پرداخته توطئه مخالفان شیعه مخصوصاً عباسیان دانستهاند و آنها را بر واقعیتهای تاریخی منطبق نمیدانند. در هر دو نظریه جنبههای فکری و بنیادی اندیشهای و زمینههای اجتماعی _ سیاسی مورد غفلت واقع شده است. این بررسی برخلاف نظرات رایج ضمن آشکار کردن اغراض فرقهای و ضعف نظرات مذکور که عمدتاً بر پایه سودجوییهای سیاسی و تمایلات عقیدتی شکل گرفتهاند و بر بنیاد مفروضات کلامی بنا شدهاند در صدد است تا نشان دهد که جنبشهای مذکور دارای ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی و فکری بودهاند که بایستی مورد توجه جدی قرار گیرد. رادیکال شدن بخشی از جنبش شیعی تحت تأثیر آموزههای نوین و الهامبخش که متأثر از زمینههای فکری و سیاسی محیط عراق و بینالنهرین بود، طرح امامت محمد بن حنفیه و بروز نخستین جنبشها و انشعاب غالیانه در حرکتهای شیعی، ظهور اندیشهها و آرای غالیانه و موعودگرایانه و طرح پارهای مباحث کلامی نظیر رجعت، بداء، مهدویت و پیوند آن با افکار اسلامی همسنخ آن و چگونگی مشارکت فعالیت کیسانیان در نهضت ضد اموی که منجر به تأسیس خلافت عباسیان شد از مباحث پیچیدهای است که بایستی در مورد این جنبش رمزگشایی و مورد تفحص دقیق قرار گیرند. لذا این پژوهش بر آن است ضمن تبیین مسأله شکلگیری و سرچشمههای فکری و آرای فرقهای این جنبش، چگونگی ارتباطات سیاسی و فکری آنها با علویان، عباسیان و دیگر جریانهای سیاسی و همچنین نقش و کارکرد آنها در زوال دولت بنیامیه مورد بررسی قرار داده است.