چکیده:
یکی از رایجترین شیوههای بیان در قرآن کریم، اسلوب استفهام است. این اسلوب در بیان عواطف و حالات درونی انسان و رساندن معنای بسیار با لفظی اندک و دعوت مخاطب به راه صحیح با لطیفترین حالت، از سایر اسالیب انشا قویتر میباشد. در سراسر قرآن حدود 1260 مورد استفهام آمده است و در اغلب این موارد استفهام در معنای حقیقی خود بهکاررفته است، اما دستهای از این استفهامها در معنای دیگری آورده شدهاند که اندیشمندان مسلمان بهویژه مفسران در پی کشف اغراض نهفته در ورای استفهامهای قرآن بودهاند. ازاینرو این پژوهش سعی دارد استفهامات سه جزء دوم قرآن از دیدگاه مفسران شیعی را موردبررسی قرار دهد. بدین گونه که در ابتدا به معرفی تفاسیر مهم علمای شیعه و ذکر ویژگیهای آنها پرداخته و سپس اغراض بلاغی و زیباییهای استفهام را در سه جزء دوم قرآن کریم از دیدگاه مفسران شیعه مطرح مینماید. نتیجه اینکه این استفهامها اغلب در معنای یکسانی نیامده است و بیشتر در معانی انکار، تقریع، توبیخ و تعجب بهکاررفته است. همچنین مفسران باهم در برداشت خود از معانی استفهام اتفاقنظر ندارند و این امر به ذوق ادبی ایشان مربوط است.