چکیده:
نخبگان شیعه اثناعشری، پس از غیبت کبری، بناتر روایات منقول از ائمه (ع)، حاکمان وقت را غاصب و جائر قلمداد کردهاند و همکاری با آنان را تنها در صورت ضرورت و یا عادل بودن حاکمان، جایز دانستهاند. بااینحال در نگاه اول، در رفتار سیاسیشان، یکدستی و انسجام رویّه دیده نشده است. به نظر میرسد بعضی از آنان در مناصبی چون وزارت، نیابت، قضاوت و ... به اجرای فرمانها و هنجارهای موردقبول و انتظار حاکمان پرداختهاند و بعضی، از هرگونه همراهی خودداری ورزیدهاند و یا با رعایت مصلحت، همکاری کردهاند که نشان از جهتگیری سیاسی متفاوت نخبگان شیعی دارد. پژوهش حاضر، با طراحی جدولی اختصاصی (الهام گرفته از الگوی گرث و میلز)، درصدد است تا در میان 243 نفر نخبه شیعه در هفت گروه، با استفاده از دادههای تاریخی و تکنیکهای آماری، مسئله مطروحه را مورد تحلیل و تبیین قرار دهد. بهمنظور رسیدن به پاسخ، روشهای مورداستفاده عبارتاند از: فراوانی سنجی، سنخ شناسی انواع جهتگیری سیاسی نخبگان، ارزیابی عوامل مرتبط با جهتگیریها و همبستگی سنجی بین یافتهها. بر این مبنا، سه متغیر مستقل نگرش علمی، وضعیت اقتصادی و حیثیت اجتماعی با توجه به مطالعات تاریخی و نظری انتخاب شد و سه فرضیه؛ مبنی بر وجود ارتباط بین سه متغیر مستقل و جهتگیری سیاسی نخبگان ارائه گردید. نتایج حاصل از پژوهش، نشان از آن دارد که عقلگرایان معطوف به ارزش و سنّت، یا عالمان دینی، بیشترین تقیّد را به مبانی نظری اندیشه سیاسی شیعه (مبنی بر عدم همکاری با حاکمان جائر) داشتهاند و کمتر از سایر گروهها، به همکاری با حاکمان پرداختهاند و صاحبمنصبان عقلگرا، (عقلگرایان معطوف به هدف به تعریف وبر) بیشترین همکاری را با حاکمان نمودهاند. از جهت دیگر هر چه منزلت اجتماعی فقهای شیعه بالاتر بوده، همکاری مصلحتی بیشتری با سلاطین و یا حاکمان محلی داشتهاند. به بیان بهتر، حاکمان به بهرهگیری از نفوذ اجتماعی و کمک آنان نیازمند بودهاند.
مقالات مرتبط:
منزلت اجتماعی و جایگاه سیاسی نخبگان شیعه امامیه در قرون چهارم تا ششم قمری بر اساس گزارش کتاب النقض، سیده سوسن فخرایی، علیمحمد ولوی، فاطمه جمیلی کهنه شهری، شیعه شناسی، زمستان 1389، شماره 32، (36 صفحه، از 103 تا 138)، (علمی _ پژوهشی).