چکیده:
هنگام پیدایش اسلام در جزیره العرب نظام قبیلهای حاکم بود. با گسترش تدریجی اسلام در مدینه، بعضی از قبایل با پیامبر همپیمان شدند؛ اما در همپیمانی خود سستی و ضعف نشان میدادند. چون سرزمینهای این قبایل محل عبور کاروانهای تجاری قریش به شام و عراق بود، لذا پیامبر سعی مینمود تا آن قبیلهها را از قریش جدا ساخته و با آنها پیمان ببندد. از طرفی حجاز یک موقعیت منحصربهفرد داشت؛ زیرا میان تمدن یمن در جنوب و تمدنهای بینالنهرین و شام در شمال واقع شده بود. پس تسلط بر این قبایل و معاهد ساختن آنها، موقعیتی مناسب برای رشد و گسترش اسلام بهحساب میآمد. میتوان گفت دو حادثهی اساسی تأثیر فراوانی بر این مسئله گذاشت؛ این دو حادثه، صلح حدیبیه و فتح مکه بودند. البته صلح حدیبیه نقش مهمتری را ایفا کرد. در حادثه صلح حدیبیه بخصوص آن ماده که اعلام میکرد، قبیلهها در همپیمانی با محمد (ص) و یا قریش آزادند، قبایل آزاد شدند و بهراحتی میتوانستند با پیامبر همپیمان شوند. در همانجا قبیلهی خزاعه همپیمانی خود را با پیامبر بهطور مستقل اعلام کردند؛ و قبیلهی بنی بکر هم با قریش عهد بست. همچنین با ممنوعیت ده سال جنگ بین قریش و مسلمانان طبق مفاد پیمان، فرصتی مناسب بود تا پیامبر فعالیت خود را بر قبایل اطراف حجاز که خطری برای اسلام بهحساب میآمدند، متمرکز کند. با سقوط مکه و تسلیم نهایی قریش، قبایل حجاز ناچار به پذیرش اسلام شدند و همهی قبیلههای حجاز تا پایان سال نهم هجرت اسلام آوردند. در واقع بعد از قدرت یافتن مسلمانان در جریان فتح مکه، اصولاً گرایش به اسلام بهطور وسیعی در قبایل مختلف حجاز گسترش پیدا کرد. تحقیق حاضر بر آن است تا با رویکردی توصیفی تحلیلی قبایل معاهد اطراف حجاز را معرفی کرده و زمینههای همپیمانی آنها را با پیامبر (ص) بررسی کند.