چکیده:
پیامبر گرامی اسلام (ص) در طی 23 سال رسالت خود کوشید نظام طبقاتی و تبعیضات موجود در جامعه را از بین برده و عدالت را جایگزین آن نماید اما پس از ایشان ابوبکر جانشین بلافصل وی بهظاهر سعی در ایجاد عدالت در جامعه و پیروی از شیوه او نمود به همین خاطر سعی کرد در سیاستهای اقتصادی خودش توزیع عادلانه ثروت را رعایت نماید، عمر خلیفه پس از وی، از آنجا که با ثروت سرشار ناشی از فتوحات مواجه شده بود دیوان را تأسیس نمود و در آن امتیازات معنوی را دلیل کسب امتیازات مادی دانست و به این دلیل حکومت را تبدیل به حکومتی دیوان سالارانه نمود و طبقهبندی اقتصادی جامعه ناشی از اتخاذ این تصمیمات توسط وی بود که گرچه خلیفه دوم در اواخر عمر متوجه پیامدهای این موضوع شد اما فرصت نیافت تا سیاستش را تغییر دهد. عثمان خلیفه سوم نیز علاوه بر ادامه روش خلیفه دوم، در نیمه دوم از حیات سیاسی خود، با در پیش گرفتن سیاست برتری خانوادگی، بنیامیه را بر سایرین ترجیح داد تا جایی که اتخاذ این سیاست توسط وی منجر به روی کار آمدن طبقهای ثروتمند در جامعه و همچنین گسترش فقر در میان سایر اقشار مردم و ایجاد شورش در جامعه گردید. امام علی (ع) با رسیدن به خلافت، سیاستی متضاد با مشی اقتصادی خلفای پیشین اتخاذ کرد و خواست تا جامعه را به مساوات عصر رسولالله (ص) برگرداند، به همین دلیل سیاست عدالت را در پیش گرفت و تمامی امتیازات موجود را از بین برد که این موضوع دشواریهایی نیز برای ایشان به وجود آورد.