چکیده:
از آنجا که زن بهعنوان مظهر و جلوهاى از نوع انسانى، دستخوش حوادث فراوان و تلخ و شیرین در طول تاریخ بوده است؛ و در داستان حیات او ظلمها و ستمها، پوچانگاریها و ذلتها و یا سالارى و سلطنت، هر یک فصلى براى خود گشوده، و از زن چهرهاى متضاد ساخته است؛ چنانچه گاه زن با لطافت و زیباییاش انگیزه و مصدر اشعار شاعرانهاى است که دیوانها و غزلها از او پرداخته میشود. گاه کالایى است که با یک گاوآهن مبادله میشود تا زمین بایر پدر یا رئیس قبیله شخم زده شود؛ و گاه بر سر قدرت و سرورى قبیلهاى نشسته و حکومت میکند و زمانى به جرم زن بودن محکوم به زنده به گور شدن میگردد و گاه نوازش دست او و عطوفت مادرانهاش تقدیس میشود؛ و گاه از او بهعنوان شیطان یاد میشود، که فریبنده و فتنهانگیز است.