w w w . a h l e b a i t p e d i a .com
دانشنامه اهل بیت
حدیث

968Z

نخستین همایش ملی «کاربرد رویکرد تاریخ انگاره در مطالعات قرآنی» از سوی معاونت دانشجویی فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی (پژوهشکده قرآن و عترت) و دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرگان برگزار می‌شود.

این همایش درتاریخ ۲۸ بهمن ماه سال جاری در محل دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرگان برگزار می شود. علاقه مندان برای کسب اطلاعات بیشتر می توانند به سایت همایش یا با شماره  ۳۲۱۵۳۴۳۲- ۰۱۷   تماس حاصل نمایند.

طرح توجیهی نخستین همایش ملی کاربرد رویکرد تاریخ انگاره در مطالعات قرآنی

مراد از انگاره، مفاهیم بنیادین و تمدن‌سازی هستند که متأثر از فهم فلسفی، معارف رایج در هر دوران و کشاکشهای سیاسی و فکری و اجتماعی مردمان یک جامعه شکل می‌گیرند، ذهن مردمان را در دوره‌های مختلف تاریخی قالب می‌زنند، فهم عموم افراد از یک مسئله را کانالیزه می‌کنند، و بر نحوۀ تعاملشان با مسائل مختلف اجتماعی اثر می‌گذارند.

«رویکرد تاریخ انگاره»، یکی از رویکردهای مختلف علم تاریخ است. علم تاریخ می‌خواهد مثل جامعه‌شناسان که بنا دارند جریانهای اجتماعی را در یک جامعۀ مدرن دوران معاصر شناسایی کنند، به شناسایی جریانهای اجتماعی در گذر زمان، و تحولات آنها بپردازد.

برای تحقق چنین منظوری، برخی مورخان کوشیده‌اند به مطالعۀ «تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی» جوامع بپردازند؛ با این دید که بهترین جایی که می‌توان جریانهای اجتماعی را شناسایی کرد، ضمن مطالعۀ تحولات سیاسی و اجتماعی است. این رویکرد کهن، در دو سدۀ اخیر، برخی رقیبان جدی هم پیدا کرده است. به مرور گرایش دیگری در علم تاریخ پا گرفت که سعی دارد این جریانهای اجتماعی را نه در مطالعۀ تحولات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی، که در تحول اندیشه‌‌ها بازشناسی کند. به این گرایش، تاریخ اندیشه، یا اینتلکچوال هیستوری می‌گویند. تاریخ اندیشه، خود شاخه‌های مختلفی دارد؛ از جمله تاریخ علم، تاریخ تکنولوژی، و تاریخ انگاره.

رویکرد تاریخ انگاره، سابقه‌ای حدود 80 سال دارد. پیروان آن می‌گویند می‌توان تحولات گستردۀ جریانهای اجتماعی را در تحول درکهای کلی و فلسفی مردمان از مفاهیم کلان و تمدن‌ساز هم بازشناخت. از نگاه ایشان، اندیشه‌های مقبول جریانهای مختلف اجتماعی، همه بر پایۀ مفاهیمی بنیادین بنا شده‌اند. این مفاهیم گاه فلسفی، گاه دینی، ادبی، هنری، علمی، یا برگرفته از عادات ذهنی و حتی تجربیات و عادات یک قوم در گذر زمان هستند.

از شخصیتهای برجستۀ پیرو این رویکرد، آرتور لاوجوی، جورج بوآس، و میشل فوکو را می‌توان یاد کرد. اینان می‌خواهند با بحث در بارۀ نحوۀ شکل‌گیری، ثبات، و تغییرات متنوع مفاهیم مختلفی که در یک فضای فرهنگی یا عصری خاص رواج می‌یابد، جریانهای اجتماعی حاکم بر آن فضا را شناسایی کنند. بحث آنها روی «تک مفهومها» متمرکز می‌شود.

تاریخ انگاره دانشی میان‌رشته‌ای است که بنیان‌گذاران آن معتقدند باید کمینه محققان دوازده دانش دست به دست هم بدهند و چنین مطالعه‌ای را پیش برند: تاریخ فلسفه، دین، علم و هنر، زبان‌شناسی، ادبیات، ادبیات تطبیقی، فولکلور، اقتصاد، تاریخ سیاسی و اقتصادی، و جامعه‌شناسی معرفت. از حیث روش نیز، عمدۀ مطالعات پیروان این رویکرد، بر کاربرد روشهای زبان‌شناسانه متمرکز شده است.

کاربرد این رویکرد به مطالعات قرآن و حدیث نیز بسی یاری‌رسان است؛ زیرا در قرآن کریم و حدیث اسلامی انگاره‌های فراوان عبادی، حقوقی، جهان‌شناختی، سیاسی، اقتصادی، جنسیتی، مدیریتی، فلسفی، طبی، نجومی، و... می‌توان یافت؛ انگاره‌هایی که درک مردمان عصر نزول را از این قبیل مفاهیم نشان می‌دهند. مثلا، صلاة، سلام، صیام، تبتل، قنوت، رکوع، سجود، زکاة، و ذکر، تنها چند نمونۀ معدود از انگاره‌های عبادی قرآن هستند. ارث، قصاص و امثال آن، انگاره‌هایی حقوقی، و دحو الارض، استواء بر عرش و... انگاره‌هایی جهان‌شناختی به شمار می‌روند. می‌توان از انگارۀ سیاسی ولایت، یا انگاره‌های اقتصادی بیع و ربا هم یاد کرد والبته، گستردۀ انگاره‌های قرآن کریم، بسی وسیع‌تر از اینها ست.

برای نمونه از نحوۀ کاربرد رویکرد تاریخ انگاره در مطالعات قرآنی، می‌توان ربا را مثال زد. در فرهنگ اقتصادی عرب عصر نزول، مفهومی مثل «ربا» به کار می‌رود. کوشش برای درک این که مردمان در عصر نزول دقیقا از آن چه می‌فهمیده‌اند و چه مصادیقی برایش قائل بوده‌اند، و بعد، با مرور زمان و تغییر شرایط این فهمها احیانا دچار چه تحولات بعدی شده، بسیار مهم است. ممکن است گاه مفسران، بدون توجه به این که فهم کنونی آنها از یک چنین مفهومی، فهمی بس متأخر است، ذهنیات خود را متأثر از تحولات بعدی مفهوم، در تفسیر کاربرد قرآنی آن به کار گیرند و دچار خطا در فهم شوند.

می‌توان با بهره‌جویی از این رویکرد، به تفسیر هر چه بهتر قرآن کریم و روایات اسلامی مدد رساند؛ زیرا:

با روشهای تاریخ انگاره و کاربست آنها در مطالعات قرآن و حدیث، درمی‌یابیم که یک انگارۀ خاص در عصر نزول، دقیقا به چه معنایی به کار می‌رفته است و مخاطبان نخستین آیه از آن چه درمی‌یافته‌اند.

درمی‌یابیم که در عصر نزول، پیامبر اکرم (ص) همچون یک مدیر فرهنگی، چه‌گونه برای اصلاح ذهنیت مخاطبان قرآن کریم از یک مفهوم کوشیده‌اند و برای تغییر تدریجی مفهوم رایج در عصر پیشانزول، چه اقدامات فرهنگی را پی گرفته‌اند.

درمی‌یابیم که این انگاره در گذر زمان، چه تحولات بعدی را پشت سر گذاشته، و متأثر از کدام جریانهای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و اقتصادی، احیانا دچار تحول معنایی شده است.

متقابلا، با توسعۀ کاربرد این رویکرد و آزمون آن در حوزۀ مطالعات قرآن و حدیث، می‌توان نقاط ضعف و ابهامات کاربرد این روش را هم از میان برد و بدین سان، گامی در مسیر تولید علوم انسانی بومی به پیش رفت.

 

 محورهای همایش


الف) مبانی نظری تاریخ انگاره

    روش‌شناسی مطالعات تاریخ انگاره

    گونه‌های تغییر و روابط معنایی در مطالعات تاریخ انگاره

    امور یا روابط تاثیر گذار در شکل‌گیری انگاره‌ها

    تاریخ انگاره به مثابه مطالعه‌ای میان‌رشته‌ای

    ارتباط تاریخ انگاره با دانشهای پشتیبان چون تاریخ، زبان شناسی، معناشناسی، مطالعات فرهنگی و ...

    مقایسۀ انگاره‌های دیرپا و زودتغییر

    نقدهای وارد بر رویکرد تاریخ انگاره

 
ب) روش‌شناسی کاربرد تاریخ انگاره در مطالعات اسلامی

    نگرشهای تاریخی و فراتاریخی عالمان مسلمان به انگاره‌ها

    دانشهای مرتبط با شناسایی و مطالعۀ انگاره‌های اسلامی

    روشهای کاربردی و عملی برای مطالعۀ تاریخ انگاره‌های اسلامی

 
پ) بازشناسی انگاره‌های اسلامی

    انگاره‌های عبادی، حقوقی، آیینی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی، اسطوره‌ای، و ... در قرآن کریم

    مطالعۀ موردی تحول انگاره‌ها از عصر پیش از اسلام تا دوران اسلامی

    انگاره‌های ابداعی و تأسیسی قرآن کریم

    انگاره‌های مندرج در میراث حدیثی جهان اسلام

    انگاره‌های قرآنی در اعصار بعدی فرهنگ و تمدن اسلامی

    تحولات سیاسی اجتماعی جهان اسلام و اثر آن بر تحول انگاره‌ها در صدر اسلام

    نقش فرهنگهای همجوار در تحول انگاره‌های اسلامی

 طرح توجیهی نخستین همایش ملی کاربرد رویکرد تاریخ انگاره در مطالعات قرآنی

    مراد از انگاره، مفاهیم بنیادین و تمدن‌سازی هستند که متأثر از فهم فلسفی، معارف رایج در هر دوران و کشاکشهای سیاسی و فکری و اجتماعی مردمان یک جامعه شکل می‌گیرند، ذهن مردمان را در دوره‌های مختلف تاریخی قالب می‌زنند، فهم عموم افراد از یک مسئله را کانالیزه می‌کنند، و بر نحوۀ تعاملشان با مسائل مختلف اجتماعی اثر می‌گذارند.

      «رویکرد تاریخ انگاره»، یکی از رویکردهای مختلف علم تاریخ است. علم تاریخ می‌خواهد مثل جامعه‌شناسان که بنا دارند جریانهای اجتماعی را در یک جامعۀ مدرن دوران معاصر شناسایی کنند، به شناسایی جریانهای اجتماعی در گذر زمان، و تحولات آنها بپردازد.

       برای تحقق چنین منظوری، برخی مورخان کوشیده‌اند به مطالعۀ «تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی» جوامع بپردازند؛ با این دید که بهترین جایی که می‌توان جریانهای اجتماعی را شناسایی کرد، ضمن مطالعۀ تحولات سیاسی و اجتماعی است. این رویکرد کهن، در دو سدۀ اخیر، برخی رقیبان جدی هم پیدا کرده است. به مرور گرایش دیگری در علم تاریخ پا گرفت که سعی دارد این جریانهای اجتماعی را نه در مطالعۀ تحولات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی، که در تحول اندیشه‌‌ها بازشناسی کند. به این گرایش، تاریخ اندیشه، یا اینتلکچوال هیستوری می‌گویند. تاریخ اندیشه، خود شاخه‌های مختلفی دارد؛ از جمله تاریخ علم، تاریخ تکنولوژی، و تاریخ انگاره.

       رویکرد تاریخ انگاره، سابقه‌ای حدود 80 سال دارد. پیروان آن می‌گویند می‌توان تحولات گستردۀ جریانهای اجتماعی را در تحول درکهای کلی و فلسفی مردمان از مفاهیم کلان و تمدن‌ساز هم بازشناخت. از نگاه ایشان، اندیشه‌های مقبول جریانهای مختلف اجتماعی، همه بر پایۀ مفاهیمی بنیادین بنا شده‌اند. این مفاهیم گاه فلسفی، گاه دینی، ادبی، هنری، علمی، یا برگرفته از عادات ذهنی و حتی تجربیات و عادات یک قوم در گذر زمان هستند.

       از شخصیتهای برجستۀ پیرو این رویکرد، آرتور لاوجوی، جورج بوآس، و میشل فوکو را می‌توان یاد کرد. اینان می‌خواهند با بحث در بارۀ نحوۀ شکل‌گیری، ثبات، و تغییرات متنوع مفاهیم مختلفی که در یک فضای فرهنگی یا عصری خاص رواج می‌یابد، جریانهای اجتماعی حاکم بر آن فضا را شناسایی کنند. بحث آنها روی «تک مفهومها» متمرکز می‌شود.

        تاریخ انگاره دانشی میان‌رشته‌ای است که بنیان‌گذاران آن معتقدند باید کمینه محققان دوازده دانش دست به دست هم بدهند و چنین مطالعه‌ای را پیش برند: تاریخ فلسفه، دین، علم و هنر، زبان‌شناسی، ادبیات، ادبیات تطبیقی، فولکلور، اقتصاد، تاریخ سیاسی و اقتصادی، و جامعه‌شناسی معرفت. از حیث روش نیز، عمدۀ مطالعات پیروان این رویکرد، بر کاربرد روشهای زبان‌شناسانه متمرکز شده است.

        کاربرد این رویکرد به مطالعات قرآن و حدیث نیز بسی یاری‌رسان است؛ زیرا در قرآن کریم و حدیث اسلامی انگاره‌های فراوان عبادی، حقوقی، جهان‌شناختی، سیاسی، اقتصادی، جنسیتی، مدیریتی، فلسفی، طبی، نجومی، و... می‌توان یافت؛ انگاره‌هایی که درک مردمان عصر نزول را از این قبیل مفاهیم نشان می‌دهند. مثلا، صلاة، سلام، صیام، تبتل، قنوت، رکوع، سجود، زکاة، و ذکر، تنها چند نمونۀ معدود از انگاره‌های عبادی قرآن هستند. ارث، قصاص و امثال آن، انگاره‌هایی حقوقی، و دحو الارض، استواء بر عرش و... انگاره‌هایی جهان‌شناختی به شمار می‌روند. می‌توان از انگارۀ سیاسی ولایت، یا انگاره‌های اقتصادی بیع و ربا هم یاد کرد والبته، گستردۀ انگاره‌های قرآن کریم، بسی وسیع‌تر از اینها ست.

        برای نمونه از نحوۀ کاربرد رویکرد تاریخ انگاره در مطالعات قرآنی، می‌توان ربا را مثال زد. در فرهنگ اقتصادی عرب عصر نزول، مفهومی مثل «ربا» به کار می‌رود. کوشش برای درک این که مردمان در عصر نزول دقیقا از آن چه می‌فهمیده‌اند و چه مصادیقی برایش قائل بوده‌اند، و بعد، با مرور زمان و تغییر شرایط این فهمها احیانا دچار چه تحولات بعدی شده، بسیار مهم است. ممکن است گاه مفسران، بدون توجه به این که فهم کنونی آنها از یک چنین مفهومی، فهمی بس متأخر است، ذهنیات خود را متأثر از تحولات بعدی مفهوم، در تفسیر کاربرد قرآنی آن به کار گیرند و دچار خطا در فهم شوند.

        می‌توان با بهره‌جویی از این رویکرد، به تفسیر هر چه بهتر قرآن کریم و روایات اسلامی مدد رساند؛ زیرا:

    با روشهای تاریخ انگاره و کاربست آنها در مطالعات قرآن و حدیث، درمی‌یابیم که یک انگارۀ خاص در عصر نزول، دقیقا به چه معنایی به کار می‌رفته است و مخاطبان نخستین آیه از آن چه درمی‌یافته‌اند.

    درمی‌یابیم که در عصر نزول، پیامبر اکرم (ص) همچون یک مدیر فرهنگی، چه‌گونه برای اصلاح ذهنیت مخاطبان قرآن کریم از یک مفهوم کوشیده‌اند و برای تغییر تدریجی مفهوم رایج در عصر پیشانزول، چه اقدامات فرهنگی را پی گرفته‌اند.

    درمی‌یابیم که این انگاره در گذر زمان، چه تحولات بعدی را پشت سر گذاشته، و متأثر از کدام جریانهای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و اقتصادی، احیانا دچار تحول معنایی شده است.

      متقابلا، با توسعۀ کاربرد این رویکرد و آزمون آن در حوزۀ مطالعات قرآن و حدیث، می‌توان نقاط ضعف و ابهامات کاربرد این روش را هم از میان برد و بدین سان، گامی در مسیر تولید علوم انسانی بومی به پیش رفت.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید